رئیس جمهور ایران باید نمایندۀ ملت و اشبه مردم به آنان باشد. باید آگاه و مجرب و مورد تایید اکثریتی روشن اندیش و قابل قبول باشد تا به پشتوانه مردم و حمایت آنان، از پس کارهای سخت برآید و ریشه فساد و ریا و دروغ و فقر را بسوزاند.
به گزارش روزهای طلایی، سید مسعود رضوی در یادداشتی در اطلاعات نوشت: آنچه این انتخابات را مهم و بیسابقه میسازد، نه تنها شرایط سخت داخلی و پیچیدگی و غرابت وضع خارجه و موازنههای تازه در منطقه و سراسر جهان است، که برساختن کیفیت تازهای از مشارکت ملی در دو سطح حکومت و ملت است. هم نظام نیازمند خونی تازه برای رفع معایب و بهبود امور و مواجهه با رقباست و هم مردم در پی امید و افقی برای مشارکت در ساختن کشور و ایجاد بسترهای خیزش و پیشرفت هستند.
راههای رفته و تجارب سخت و زیانبار دیگر نباید تکرار شود؛ زیرا وقتی برای اتلاف و سرمایه ای برای اسراف و هدر دادن نداریم. یک ملت بزرگ و یک کشور پهناور با منابع انسانی و معدنی و تجارب انباشته، نمی تواند در راه بماند و با شعارزدگی و اصطکاک و منازعات فرساینده از همسایگان و رقبا، از جهان پیشرو دور افتد و واپس بماند. به اراده ای ملی برای برونرفت از بن بستها و رسیدن به مرز پیشرفت و اعتلای شایسته نیازمندیم.
اینک موانع درحال رفع و شرایط مساعد است. تصمیم ملت و خرد جمعی باید میهن را دوباره سبز و شکوفا سازد. این تصمیم و این خرد جمعی که بارها در دل تاریخ درخشیده و همچون ققنوسی سربرآورده، همانا وجدان ملی و روح جمعی مردم ایران است که از ترک، آذری و کرد و گیل و طبری تا بلوستان سربلند و سیستان و خوزستان و خراسان و لرستان و فارس و مرکز را دربرگرفته و همچون اجزای یک درخت تنومند و استوار سایه گستر ساخته است.
رئیس جمهور ایران باید نمایندۀ ملت و اشبه مردم به آنان باشد. باید آگاه و مجرب و مورد تایید اکثریتی روشن اندیش و قابل قبول باشد تا به پشتوانه مردم و حمایت آنان، از پس کارهای سخت برآید و ریشه فساد و ریا و دروغ و فقر را بسوزاند.
این شعارها البته جنبه حماسی و امیدبخش دارد و اگر کسی انتقاد کند که زمان شعار گذشته است، باید پاسخ داد که بیان امید با شعارهای توخالی تفاوتی اساسی دارد. خاصه امروز که مسئولیت، تنها صخره ای بر دوش رئیس جمهور قرار می دهد و او را راهی موقعیتی می کند که به قول خواجه حافظ: «صعب روزی، بُلعجب کاری، پریشان عالمی» است!
مگر جز با این امید میتوان به آوردگاه اینهمه مشکلات و سختیها و حتی توطئه و مانع تراشی خارجی و داخلی رفت و بر آنها غلبه کرد؟ راست و پوست کنده بگویم ایران از حیث مدیران و کارآفرینان و سختکوشان و دلسوزان و نوآوران و سیاستگران خبره، هیچ کم ندارد، بلکه انبوهی از نیروهای جوان و باتجربه را در دل خود نهان کرده و حتی از سرریز آن، کشورهای پیشرفته و ثروتمند بهره میگیرند؛ اما نگاههای تنگ نظرانه، مانع از بکارگیری بهینه و حداکثری از این سرمایه کلان بوده است. رهیافت انتخابات چهاردهم برای تعیین رئیس دولت، نمیتواند جز خروج از بحران و اعتلای ایران در منطقه و جهان باشد.
دولت آینده به گمان ما، نه شعارگرا خواهد بود و نه ظاهرگرا و جلوه فروش و سختگیر، بلکه بر واقعیت تلخ جامعه و فقر و تورم بی مهار باید چاره اندیشی و راهگشایی کند و مردم را از حصار درحصارِ تحریم و کاسبان و خروج از تسلسل بحرانها، به ساحل امن عقلانیت و برنامه ریزی و کار و رقابت عادلانه و شفافیت و استعلای ملی و مالی هدایت کند. دولت قانون، که پاسخگوست و برای مردم راه می سازد، نه آنکه به مقصد نرسیده، طلبکار شود یا با نمایش و آمارسازی، فقر و رکود را در زیر خاکستر ناکارآمدی پنهان ساخته و اندک منابع ارزی کشور را به شرکت و شراکتی از رندان بدهد و مردم را نامحرم و رسانه های آزاد را مزاحم پندارد.
امتحان تاریخ، گاهی بسیار ظریف و نهفته است. روش آزمون وجدان، با تبلیغات و شعارهای آماس کرده نسبت ندارد، بلکه میدانگاه اراده مردم است رویاروی اقلیتی که به جای توضیح امور، به توجیه امور میپردازند وقت است که به خود آییم و به جای تکیه بر قصه و خیال و مدعا، دست به کاری زنیم که غصه سرآید:
که ایران چو باغیست خرم بهار
شکفته همیشه گل کامکار
نگر تا دیوار او نفکنی
دل و پشت ایرانیان نشکنی
انتهای پیام