حوادث

از ماجرای گم شدن المیرا تا پیدا شدن یک جسد سوخته / درخواست خانواده نازگل از رئیس قوه قضائیه

روزهای طلایی/اصفهان یک ماه پس از گم‌شدن المیرا زارع، معروف به نازگل، دختربچه هفت‌ساله اصفهانی، بقایای جسدی سوخته که احتمال می‌رود متعلق به نازگل باشد در ساختمانی مخروبه حوالی خانه پدربزرگش کشف و برای شناسایی هویت به پزشکی قانونی منتقل شد.

المیرا زارع معروف به نازگل، تنها فرزند خانواده بود. المیرا هفت‌ ساله و در کلاس اول ابتدایی درس می‌خواند و همراه مادرش در روستای برسیان اصفهان زندگی می‌کرد. وقتی المیرا نوزادی چهار ماهه بود، پدرش را از دست داد و از آن زمان در کنار مادرش بزرگ شد.

المیرا روز پنج‌شنبه ۱۷ اسفند همراه مادرش از روستای برسیان به روستای دِه‌کرم در ۴۰ کیلومتری اصفهان رفت تا تعطیلات آخر هفته را کنار پدربزرگ و مادربزرگش سپری کند. ساعت هشت صبح روز جمعه المیرا وارد حیاط شده و به‌تنهایی مشغول بازی می‌شود. همان لحظه پدربزرگ وارد حیاط می‌شود و برای انجام کاری خانه را ترک می‌کند. این آخرین باری است که المیرا دیده شد و پس از آن دیگر خبری از او نشد. یک ساعت بعد مادر المیرا متوجه می‌شود که از المیرا خبری نیست. او احتمال می‌دهد بچه همراه پدربزرگش از خانه بیرون رفته باشد برای همین با پدربزرگ المیرا تماس می‌گیرد و زمانی که متوجه می‌شود المیرا همراه او نیست به دنبالش می‌گردد، اما خبری از او نمی‌شود.

خانواده پس از این که متوجه گم‌شدن المیرا شده‌اند، به‌صورت گروهی در هر جایی که ممکن بوده به دنبالش گشته‌اند، اما هیچ نشانی از او پیدا نکرده‌اند. دوربین‌های مداربسته اطراف را هم بررسی کردند که یا خراب بود یا کیفیت مناسب نداشت و هیچ سرنخی به دست نیامد.

وقتی جستجوی آن خانواده راه به جایی نبرد، راهی پلیس آگاهی اصفهان شدند و موضوع را اعلام کردند. نگرانی در این روستا به حدی بود که بچه‌ها می‌ترسیدند از خانه خارج شوند. از زمانی که المیرا گم شد، خانواده او وضعیت روحی بسیاری دشواری را تحمل می‌کند.

وقتی مأموران پلیس آگاهی اصفهان در محل حاضر شدند، خانواده نازگل برای پیداکردن او همه روستا را جست‌وجو کرده بودند، با این‌حال مأموران تحقیقات خود را با بررسی‌های میدانی دنبال کردند. بررسی‌ها حکایت از آن داشت که نازگل آخرین بار هنگام بازی در حیاط خانه پدربزرگش دیده شده است.

پدربزرگ او در توضیح ماجرا به پلیس گفته است؛ صبح جمعه وقتی از خانه بیرون می‌رفتم نازگل در حیاط بازی می‌کرد. ساعتی بعد مادرش تماس گرفت و سراغ نازگل را از من گرفت، اما نوه‌ام همراه من نبود. وقتی به خانه برگشتم، شروع به جست‌وجو کردیم، ولی خبری از نازگل نبود. اهالی روستا به کمک ما آمدند و همه‌جا را گشتیم، اما نتوانستیم نازگل را پیدا کنیم، برای همین به پلیس خبر دادیم.

در شاخه دیگری از بررسی‌ها، مأموران پلیس ساختمان‌های اطراف را بررسی کردند و مشخص شد هیچ‌کدام از مسیرهایی که به محل حادثه منتهی می‌شود به دوربین مداربسته مجهز نیست. برای همین بررسی‌ها با دشواری بیشتری دنبال شد. از سوی دیگر گم‌شدن نازگل نگرانی ساکنان محل و روستاهای اطراف را به دنبال داشت. ترس از وقوع حادثه‌ای مشابه سبب شده بود، خانواده‌ها مراقبت از فرزندانشان را بیشتر کنند.

در این روستا یک ماه همه چیز در ناامیدی و امید گذشت. این خانواده هر روز با هراس از رسیدن خبری ناگوار و امید به پیداشدن نازگل، در انتظار بودند و شب‌ها را به انتظار خبری صبح می‌کردند، اما هر روز ناامیدتر از روز قبل می‌شدند و ترس تمامی اهالی روستا را فراگرفته و درهای خانه‌های روستا و روستاهای اطراف به روی کودکان بسته شد، چرا که نکند حادثه‌ای همچون المیرا تکرار شود.  

حمید چوپان، پسرخاله مادر المیرا در گفت‌وگو با روزهای طلایی، درخصوص جزئیات تکمیلی، اظهار کرد: صبح روزی که المیرا ناپدید شد، من و پدربزرگ المیرا بیرون بودیم که با تماس مادرش متوجه گم شدن المیرا شدیم، به اتفاق اهالی و خانواده جست‌وجو را آغاز کردیم اما به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم. در نهایت پاسگاه منطقه با حضور در محل صورت‌جلسه‌ای را تنظیم کرد.

پسرخاله مادر المیرا تصریح کرد: درخصوص بحث دوربین مداربسته هم در گذشته دهیاری نصب دوربین‌های امنیتی را درخواست کرده بود اما بخشداری و فرمانداری همکاری لازم را نکردند. دوربین‌های موجود یا خراب بوده یا مشکل داشته یا زاویه‌شان طوری نبوده که قادر به رصد کامل حوادث باشند.

‏‎چوپان در ادامه می‌گوید: ما همیشه در تلویزیون دیده‌ایم که پلیس آگاهی و نیروهای امنیتی با توجه به کوچک‌ترین موارد، سرنخ‌های مهمی پیدا کرده‌اند، امیدواریم در این پرونده شخص اصلی اتهام پیدا شود. خودم بچه هشت ساله دارم و به من می‌گوید بابا می‌ترسم بیرون بازی کنم، حتی دیگر بچه‌ها هم از ترس‌شان در کوچه بازی نمی‌کنند. جو ناخوشایندی در منطقه و روستا ایجاد شده است.

اما باتوجه‌ به اینکه پرونده نازگل از همان زمان مطرح‌شدن شکایت در پلیس آگاهی به جریان افتاد و معاونت اجتماعی پلیس در این مدت سعی کرد برای آرامش مردم روستای ده‌کرم و روستاهایی که در معرض این نگرانی هستند همواره در محل حاضر شود یا بیانیه‌ صادر کند که مردم پلیس را کنار خود احساس کنند.  

سرانجام در روز ۲۰ فروردین‌ماه ۱۴۰۳، پس از گذشت ۳۱ روز از گم‌شدن نازگل از حیاط خانه پدربزرگش در روستای ده‌کرم در شرق اصفهان، مأموران پلیس این بار همراه سگ‌های زنده یاب به محل حادثه بازگشتند. آن‌ها بعد از جست‌وجوی دوباره خانه با کمک سگ‌ها قدم به ساختمانی مخروبه در همان نزدیکی گذاشتند و در میان خاکسترهای آتش افروخته شده، با نیم‌تنه جسدی سوخته مواجه شدند که احتمال می‌رود متعلق به نازگل باشد. بعد از آن بود که بقایای جسد برای شناسایی هویت به پزشکی قانونی منتقل شد.

در صورتی‌که هویت نازگل تأیید شود، گمانه‌زنی‌های اولیه حکایت از این دارد که او در محل دیگری به قتل رسیده، جسدش زیر خاک دفن شده و سپس بقایای آن به نزدیک محلی که نازگل گم شده منتقل شده است. با کشف بقایای جسد، پلیس با سرنخ‌هایی که عامل یا عاملان حادثه به‌جای گذاشته‌اند، یک ماه پس از رقم‌خوردن حادثه هولناک در یک‌قدمی رمزگشایی از آن قرار گرفته است. با این‌حال امیدواری از اینکه پلیس بتواند از پرونده رمزگشایی کند، تنها روزنه‌ای است که پیش‌روی همگان قرار دارد و با تشخیص هویت این جسد از سوی سازمان پزشکی قانونی، پلیس یک ‌قدم به کشف پرونده نزدیک خواهد شد.

 در جریان بسیاری از پرونده‌ها شاهد بوده و هستیم که دادستان‌ها یا رؤسای قوه بنا بر اهمیت پرونده و نگرانی که جامعه را فرامی‌گیرد دستور خارج‌ از نوبت برای رسیدگی صادر می‌کنند. در این پرونده هم خانواده نازگل از حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای، رئیس دستگاه قضا درخواست کردند برای معصومیت طفل خردسال و نگرانی که جامعه را دربرگرفته است به پرونده ورود پیدا کنند.

انتهای پیام 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا