حوادث

کوشکی: مشارکت قابل قبولی خواهیم داشتم/باید به رای مردم احترام گذاشت

یک استاد دانشگاه با اشاره به این‌که «دیگر مفهومی به نام اصلاح طلبی و اصولگرایی در جامعه معنایی ندارد»، گفت: باید بپذیریم که هر مفهومی در عرصه سیاست تاریخ مصرفی دارد و مدت‌هاست که تاریخ مصرف مفهوم اصولگرایی و اصلاح‌طلبی تمام شده است.

محمد صادق کوشکی ۵۲ ساله که کارشناسی ارشد علوم سیاسی خود را از دانشگاه امام صادق (ع) و  دکترای اندیشه سیاسی را از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گرفته است، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. او تدریس در دوره های دانش افزایی جهت اساتید دانشگاه‌های سراسر کشور با موضوع سیاست خارجی و منطقه ای، تاریخ تمدن و  تمدن سازی و مدیریت دفتر هنر و ادبیات مرکز اسناد انقلاب اسلامی را در سوابق خود دارد. 

او با حضور در استودیو مثبت پلاس منفی خبرگزاری دانشجویان ایران (روزهای طلایی) در پاسخ به سوالات این رسانه شرایط فضای انتخاباتی را تشریح کرد. محورهای مهمترین سخنان وی به این شرح است:
 

مشارکت قابل قبولی خواهیم داشت

باید به رای مردم احترام گذاشت

تاریخ مصرف اصولگرایی تمام شده است

رفتار اصلاحات گاهی «بی‌تربیتی سیاسی» است

جامعه مدت‌هاست که از پدیده ای به نام اصلاح طلبی عبور کرده است

نامزد ریاست جمهوری باید مجری قانون اساسی و مسلط بر آن باشد

وقتی می گوییم استمرار دولت رییسی باید ببینیم منظور کدام قسمت است

هرگونه ابراز نظر در خصوص این‌که پیشتازی با فرد الف یا ب است، نوعی آمار ساختگی است

برخی کاندیداها هیچ برنامه ای ندارند و صرفا وعده های تکراری که بارها آزموده شد می‌دهند
 

کوشکی: مشارکت قابل قبولی خواهیم داشتم/باید به رای مردم احترام گذاشت

کوشکی در ارزیابی از تاثیر فضای سیاسی کشور باتوجه به افزایش تعداد  داوطلبان کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری نسبت به دوره قبل بیان کرد: شکل خیلی خوش بینانه این است که همه این افراد می‌گفتند برای حل مشکلات راه حل داریم. اما واقعیت از نظر بنده این نیست. آن‌ها که این افراد و وضعیت کشور را می‌شناسند می‌دانند که این تعداد ثبت نام به خاطر ضعف و گویا نبودن قانون است. اگر قانون گویا بود شاید کلا ۵ یا ۶ نفر ثبت نام می کردند.

وی ضمن حفظ احترام هر ۸۰  ثبت نام کننده ، با اشاره به قوانین دیگر کشورها خاطرنشان کرد: در کشورهای دیگر بر اساس قانون هر فردی که می خواهد نامزد ریاست جمهوری شود باید از ۱۰۰ هزار شهروند قانون مند که سو پیشینه ندارند امضای تایید نامزدی بگیرد. اگر این شرط قانونی را داشتیم شاید کمتر از ۱۰ نفر از همان ۸۰ نفر می توانستند یکصد هزار امضا از شهروند قانونمند جمع کنند. اگر در قانون شرط داشتیم که فرد باید فهرست دقیقی از مشکلات عمده کشور که حلش توسط رئیس جمهور است ارائه کند و یک هیات داوری ۴ ماه قبل از انتخابات بررسی می کرد آیا این افراد اصلا مشکلات کشور را می شناسند.

از نگاه بنده تعداد بالای نامزدها برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری ملاک مناسبی نیست که بگوییم افرادی احساس کردند که اوضاع خوب است یا اوضاع بد است

این عضو هیات علمی دانشگاه تهران در بیان مثالی ساده تر ادامه داد: رییس جمهور مجری قانون اساسی است. اگر آزمون قانون اساسی می گرفتیم فکر می کنم تعداد افراد ثبت نام کننده به حدود ۷ الی ۸ نفر ریزش می کرد.  نامزد ریاست جمهوری باید مجری قانون اساسی و مسلط بر آن باشد.

وی تاکید کرد:  از نگاه بنده  این تعداد ثبت نامی نشانگر  هیچ چیزی نیست بلکه نشانگر آن است که قانون ما ضعیف است. اینکه چه تعداد ثبت نام می کنند ملاک نیست که افرادی احساس کنند که اوضاع خوب یا بد است. نسبت منطقی بین تعداد ثبت نام و میزان امیدواری وجود ندارد. مثلا در انتخابات مجلس پیشین در شهر تهران حدود ۳ هزار نامزد تایید صلاحیت شده داشتیم و در کل کشور ۱۵ هزار نفر تایید شدند. این خیلی ربطی به میزان امیدواری در جامعه ندارد.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر میزان جذب اقبال عمومی از سوی کاندیداهای تایید شده، با توجه به آغاز برنامه‌های تبلیغاتی‌شان تصریح کرد: بنظر بنده زود است که الان بگوییم کدام نامزد اقبال بیشتری کسب کرده است. شاید سه الی چهار روز آخر تبلیغات خیلی مهم و تعیین کننده است. به عنوان مثال  سال۹۲ سه هفته قبل از انتخابات آقای  حسن روحانی  در نظر سنجی ها سهم خاصی نداشت اما در سه الی چهار روز آخر توانست ۵۰ به اضافه یک درصد آرا را کسب کند. در انتخابات ریاست جمهوری که ملی است مولفه های زیادی اثرگذار است.

واقعیت این است که ما در حال حاضر ابزار لازم برای سنجش دقیق تمایل مردم در گستره ملی به هر کدام از کاندیداها را نداشته و هرگونه ارزیابی و گمانه زنی در این باره فاقد اعتبار علمی است

وی در پاسخ به پرسشی در تحلیل از تقسیم‌بندی‌هایی که در فضای رسانه‌ای درباره کاندیداها می‌شود و این که بر اساس اظهارات‌شان میزان دلگرمی یا دلسردی شده‌اند، تصریح کرد: صحبتی که هر کدام از نامزدها دارند بر اساس اینکه شنونده کیست بازتابش و برداشتش از به تعداد شهروندان و بر اساس دیدگاهی که دارند متفاوت است.  بنابراین؛ الان هرگونه ابراز نظر در خصوص این‌که پیشتازی با فرد الف یا ب است، نوعی آمار ساختگی است. چراکه؛ ما ابزارهای  دقیق سنجش تمایل مردم در گستره ملی و موسسات نظرسنجی که در گستره ملی بدون سوگیری عمل کنند نداریم.

این استاد دانشگاه افزود:  مثلا در برخی جاهای دنیا موسساتی هستند که اعتبار شغلی برای آنان مهم است. اینگونه نیست که بتوان به آن‌ها پول داد تا نظرسنجی بسازند. ما هنوز چنین موسسه ای نداریم به همین خاطر اگر کسی بگوید جهت گیری به این سو یا آن سو است نمی توانم تایید کنم.

این تحلیلگر مسائل سیاسی یادآور شد: نتایج انتخابات در برخی از دوره‌ها تا زمان شمارش مشخص نبود و التهاب این‌که چه کسی رئیس جمهور می‌شود بالا بود. نظرسنجی ها و ارزیابی هایی که امروز مطرح می شود روشمند، دقیق و علمی نیست. ممکن نتیجه آن درست باشد اما  دقیق و علمی نیست. مثلا یک پایگاه خبری تعداد مخاطب مشخص دارد. بر اساس آن گزینه ای را برای نظرسنجی از مخاطبان خود لحاظ می کند. این جامعه آماری فقط متعلق به آن پایگاه خبری است. نشان دهنده جامعه آماری شهروندان ایرانی نیست.

نکته  مهم در بحث انتخابات این است که جامعه با وجود طیف ها وسلیقه های مختلف بتواند در خصوص یک فرد به اجماع برسد و خروجی این اجماع هر فردی که باشد قابل احترام است

کوشکی با بیان این‌که «خوشبختانه جامعه متنوعی داریم» گفت: اگر جامعه یکدست باشد باید ببینیم چرا این اتفاق افتاده است. طبیعی است که جامعه بزرگ ما تمایلات متنوعی داشته باشد. طبیعت یک جامعه ۸۵ میلیونی که طیف ها مختلف با سلایق مختلف وجود داشته باشد. حتی این سلایق متناقض و متفاوت هم باشند. نکته مهم این است در این جامعه شهروندان بر اساس آنچه که مصلحت خود می دانند بتوانند به یک اجماع با نتیجه درست یا غلط برسند. به این اجماع احترام می گذاریم. چه این اجماع دوم خرداد ۷۶ باشد یا تیرماه ۸۴ باشد یا سال ۹۲ باشد.

وی بیان کرد: این اجماع بدین معنا نیست که ما جامعه را یکدست کردیم بلکه طیف ها مختلف جامعه به این نتیجه رسیدند که این گزینه می تواند گزینه مطلوبی باشد. فایده انتخابات همین است ممکن  است ما آرایی که به یک نفر داده شده  را تجزینه کنیم و ببینیم طیف ها مختلف به دلایلی به یک نفر رای داه‌اند.

این تحلیلگر مسائل سیاسی در پاسخ به پرسشی مبنی بر احتمال تکرار روندی مانند انتخابات جناحی ۷۶ بیان کرد: ما لایه ای از سیاستمداران داریم که رویکردها و فضای فکری دارند و یک گروه مردمی داریم که ممکن یک تا ۹۹ درصد ذهنیت سیاسی دارند اما شهروند هستند. ممکن ایت فردی یک معلم ساده باشد اما ازیک فعال سیاسی شناخت بیشتری داشته باشد. جامعه الزاما بر اساس میل فعالان سیاسی حرکت نمی کند. یا گاهی وقتی رای را به صندوق می اندازد الزاما نگاهش با فعال سیاسی یکی نیست.  مثلادر یکی از استان ها شرق کشور در سال ۸۸ نزدیک به  ۹۰ درصد به آقای احمدی نژاد رای دادند. همان استان ۴ سال بعد بازهم نزدیک به ۹۰ درصد به آقای روحانی رای دادند. ممکن است فعالان سیاسی به نفع خود گرایشات سیاسی این استان را مصادره کنند درحالی که  مردم آن استان الزاما گرایش الف یا ب را ندارد. فقط حس کردند که آمدن هر فردی در آن مقطع می تواند مشکلات آنان را حل کند.

کوشکی: مشارکت قابل قبولی خواهیم داشتم/باید به رای مردم احترام گذاشت

وی در پاسخ به این پرسش که خیلی ها معتقدند که هنوز گزینه اصولگرایی درهاله ای از ابهام است، و آیا باید منتظر ائتلاف بین افراد باشیم، تصریح کرد: هر مفهومی که در حوزه سیاست و جامعه متولد می‌شود تاریخ مصرف دارد. واقعیت این است که اگر در جامعه ما در روزگاری مفهوم اصولگرایی و اصلاح طلبی کاربرد داشت الان واقعا به کار بردن آن غلط است. چرا ما مفاهیمی را به کار می گیریم که تصویر واقعیت را غلط به ذهن ها منتشر می کند. فرض کنیم  پدر و مادر یک نوزادی تا ۲ سالگی از روی علاقه اسمی بر روی آن می گذارند. اما شایسته نیست دیگر جوان برومند را عسل من صدا زد. در انظار عموم دیگر آن نام کاربردی ندارد.جریانات سیاسی چون هویت و ماهیت ثابتی ندارند،  به همین خاطر کاربرد آنها نیز تاریخ مصرف دارد. پدیده ای به اسم اصولگرایی الان دیگر واقعیتی ندارد. این ربطی به ایران و غیر ایران هم ندارد. مثلا مطالبات حزب سوسیالیست فرانسه را در نیم قرن اخیر نگاه کنید. خیلی دچار دگرگونی شده است.هیچ کسی تصور نمی کرد که از آرای چپ گرایی فرانسه فردی مانند مکرون بیرون بیاید. که عملکردهای آنان بیشتر گرایشات راست دارد.

اصولگرایی و اصلاح طلبی مفهومی است که مدت هاست در جامعه از بین رفته است و ما امروز واقعا با شش کاندیدا متفاوت روبه رو هستیم

وی اظهار کرد: اصولگرایی مفهومی است که مدت ها پیش تاریخ مصرف آن تمام شده است. اکنون ما با شش نامزد واقعا متفاوت روبه رو هستیم. این واقعیت است. مثلا وقتی آقای پزشکیان روز ثبت نام گفتند من آمدم سیاست ها رهبری را اجرا کنم، آیا این سبب می شود ایشان را اصولگرا فرض کنیم؟ آیا حمایت برخی از فعالان سیاسی که گرایشات موسوم به اصلاح طلبانه دارند سبب می شود ایشان را اصلاح طلب فرض کنیم. واقعا اینگونه نیست. تاریخ مصرف اصولگرایی تمام شده است. جامعه مدت‌هاست که از پدیده ای به نام اصلاح طلبی هم عبور کرده است.  پافشاری بر روی پدیده اصلاح طلبی از سوی فعالان سیاسی این طیف سبب شده تا پایگاه اجتماعی از آنان عبور کرده اما آنها هنوز پافشاری می کنند. نتیجه در انتخابات سال ۱۴۰۲ مجلس و سال ۹۸ مجلس روشن شد. آن پایگاه نگرش فعالان سیاسی خود را نپسندید گفت شما دیگر ما را نمایندگی نمی کنید.

وی اظهار کرد: مثلا در سال ۸۸ ارزیابی می‌شد شهر تهران حدود ۳ میلیون سبد رای اصلاح طلبی دارد. فرص کنیم این سبد تغییر پیدا نکرده است. در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ نفر اول فهرستی که گرایشات اصلاح طلبان از آن حمایت کردند یعنی آقای مطهری حتی نتوانست ۱۰۰ هزار رای در تهران  کسب کند. این سبد و این نگاه موسوم به اصلاح طلبی دیگر آنها را نمایندگی نمی کند یا باید خودش را با تمایلات افراد هماهنگ کند و نماینده آنان باشد اما چون نماینده آنها نیست دلیلی نمی بینند که به  گرایش موسوم به اصلاحات استقبال نشان دهند.این دوره ما شش نامزد متفاوت داریم. در سال ۹۲ سران جریان اصلاحات فشار آوردند آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار برود. حتی آن زمان هویت اصلاح طلبی بهره ای از واقعیت داشت.می بینیم که آقای روحانی آمدنش را مدیون کناره گیری عارف بود. در آنجا بخش قابل توجه آرای آقای عارف به حساب آقای روحانی ریخته شد.هویت مشترکی نسبتا وجود داشت. الان دیگر  پوشش و هویت مشترکی که بتواند به عنوان یک جریان سیاسی نامزدها را پوشش دهد نداریم. به همین خاطر ممکن خیلی از گرایشاتی که ممکن آقای الف داشته باشد، ممکن در تفسیر واپس گرایانه اصولگرا تلقی شود اما اگر نام گوینده را حذف کنیم و جلوی مخاطب بگذاریم، مخاطب فکر کند این عبارت متعلق به فلان شخصیت با گرایش موسوم به اصلاح طلبانه است.

وی خاطرنشان کرد:میزان مشارکت تا حد زیادی از حس و حال جامعه قابل لمس است. من واژه قابل لمس به کار می برم.چون بخشی از مشارکت پدیده ای کیفی و بخشی از آن پدیده کمی است. این حس و دریافت من است که این دوره خیلی نباید نگران مشارکت باشیم و مشارکت قابل قبولی خواهیم داشت.

کوشکی در پاسخ به پرسش دیگری در برابر گزاره‌ای که مطرح است مبنی براین که تایید صلاحیت پزشکیان ترفندی برای افزایش مشارکت بود، بیان کرد: فرض ‌کنیم آقای پزشکیان رد می‌شد آن وقت گفته میشد شورای نگهبان یک اصلاح طلب هم تایید نکرد. نه این تیتر درست است که اصلاح طلبی حذف شد و نه این تیترکه آمدن این فرد ترفند برای افزایش مشارکت است. زمانی که آقای خاتمی سال ۷۶ نامزد انتخابات مطرح شد. به تعابیری می گفتند نتیجه انتخابات را از پیش تعیین کردند. حق مردم را خوردند در حالی که اینگونه نبود. در حالی که مردم آمدند و رای دادند و آقای خاتمی رئیس جمهور شد. این گفتارهایی که بر اساس یک سلیقه سیاسی عملکرد شورای نگهبان را نقد می‌کنند اعتباری ندارد. ما می توانیم ۱۰ روایت دیگر هم داشته باشیم.

وی افزود:ما در کدام دوره رییس جمهور تعیین شده داشتیم. سال ۹۲ چه کسی حدس می زد آقای روحانی برنده شود. سال ۷۶ چه کسی حدس می زد که آقای خاتمی برنده شود. جز یک الی دو دوره خاص مانند بعد رحلت امام که مرحوم هاشمی نامزد شد و عزیز دیگری پذیرفت که ثبت نام کند تا یک نامزد نباشد، همه می دانستند در آن دوره پیروز انتخابات آقای هاشمی است. اما ما دیگر در هیچ انتخاباتی نداشتیم که از قبل بتوانیم نتیجه را حدس بزنیم. کسانی که از واژه های مانند از پیش تعیین شده استفاده می کنند یا قدرت درک ندارند یا خودشان را به نفهمیدن زده‌اند. در جمهوری اسلامی تعیین کننده رای مردم است. همان مردمی که مجلس سوم را با ماهیت خاص تشکیل دادند،  همان مردم مجلس چهارم، ششم، دهم و یازدهم را تشکیل دادند. چرا برخی به این رای احترام نمی گذارند. ما وظیفه داریم نتیجه انتخابات را بپذیریم. نتیجه انتخابات می خواهد مجلس ششم باشد یا مجلس هفتم باشد. عده ای متاسفانه نمی فهمند و مانند یک کودک نادان و بهانه گیر که می گوید هرچه که من می گویم درست است. اگر چیزی که او خواست برآورده شود خوب است وگرنه بد است.

متاسفانه جریان موسوم به اصلاحات رفتار کودک لوس را در انتخابات پیش گرفت و هرگاه نتیجه به نفع بود می گفت رای مردم است و هرگاه نتیجه به نفع این جریان نبود می گفت انتخابات مهندسی شده است

وی خاطرنشان کرد: باید به رای مردم احترام گذاشت. نتیجه رای هر فرد و هر گروهی باشد  قابل احترام است. اینکه خود رایی و دیکتاتوری داشته باشیم که یا مردم باید به من رای دهند یا انتخابات مهندسی شده بود بچگانه است من فکرکنم همه می دانند چه جریانی بیشتر اینگونه رفتار کردند. جریانی که روزگاری اصلاح طلب نامیده میشد این دیکتاتوری پنهان  که خیلی وقت ها در ذات آن آشکار می شود را داشت. هر موقع که نتیجه انتخابات به نفعش باشد می گوید رای مردم اما هرگاه نتیجه انتخابات به نفعش نباشد  می گوید انتخابات مهندسی شده است. طبیعتا همه افراد آن اینگونه نیستند اما متاسفانه این جریان که خودش را اصلاحات می نامد به شدت شبیه آن کودک نازپرورده است که لوس رفتار می کند. نتیجه انتخاباتی که به نفعش نباشد نمی پذیرد و به رای مردم اهانت می کند. ما یادمان هست که سال ۸۸ می گفتند رای مردم با سیب زمینی عوض شد. سال ۷۶ رای مردم با چه عوض شد. همان مردمی که سال ۸۸ به نامزدی رای دادند در سال ۹۲ حسن روحانی را انتخاب کردند. این اهانت به رای مردم است. باید بپذیریم که مردم حق دارند و رای می دهند.  شاید بعدا حس کنند که فرد درست یا غلط  را انتخاب کردند. انتخابات یعنی همین تجربه‌ ها.من اسم این رفتار اصلاحات را بی‌تربیتی سیاسی می‌گذارم.

کوشکی درباره چگونگی ادامه مسیر دولت شهید رئیسی در دولت آینده هم پاسخ داد: بستگی دارد. وقتی می گوییم استمرار دولت رییسی باید ببینیم منظور کدام قسمت است. این دولت در عرصه های مختلف رفتارهای متفاوتی داشت. وزیر ارشاد دولت سیزدهم  سال ۱۴۰۲ با افتخار آمار می داد تا نیمه ماه رمضان ۳ هزار کنسرت در کشور برگزار شد. این یک سیاست منسوب به این دولت بود. بنده نمی دانم شهید  رئیسی مخالف این اقدام بود یا خیر ولی در دولت ایشان این اقدام صورت گرفت.دولت سیزدهم‌گامی برای قانون مندی در عرصه فضای مجازی برنداشت تا این فضا قانون مند شود. بحرانی رخ داد بعد از ۱۴۰۱ و شاهد نقض قوانین پوشش در کشور بودیم. من ندیدم دولت آقای رییسی اقدامی در این حوزه داشته باشد. از طرف دیگر پذیرفت خانم ها به ورزشگاه ها ورود کنند. آقای رئیسی اصرار داشت کارخانه هایی که به دلایل مختلف تعطیل شده اند راه اندازی شوند. یکی از سیاست های  دولت آقای رئیسی این بود که گرفتن مجوز کسب و کارها آسان شود. دولت این سیاست ها را دنبال کرد. صدور مجوزکسب و کارها را از شخص رییس جمهور تا وزرا دنبال می کردند. این ها همه سیاست دولت رییسی بود.  سیاست های گوناگونی بود. از یک طرف سیاست خارجی سیاست منطقه گرایی بود.

وی خاطرنشان کرد:دولت بعدی بر اساس اینکه کدام یک از این شش نامزد بتوانند اقبال مردم را کسب کنند ممکن است بخشی از این سیاست ها را دنبال کنند یا خیر. چراکه نکاتی که نامزدها مطرح می کنند معلوم می‌کند که آیا به مسائل اشراف دارند. البته برخی ها مشخص است که هیچ برنامه ای ندارند و صرفا وعده های تکراری می دهند و بارها آزموده شده است. ارائه این وعده ها نشان می دهد که جامعه را نمی شناسند. اما برخی ها که برنامه داشته و اعداد و ارقامی دارند که بعضا واقعی است باید ببینیم که در عمل چگونه پیش خواهند رفت. آنچه که امروز به عنوان تبلیغات گفته می شود، الزاما فردای انتخابات اجرایی نمی شود. تضمینی وجود ندارد و کسی به رئیس جمهور نمی‌گوید که شما در تبلیغات گفتید الف اما در اجرا گزینه ج را اجرا می کنید.

کوشکی: مشارکت قابل قبولی خواهیم داشتم/باید به رای مردم احترام گذاشت

کوشکی هر یک از کاندیداها را در قالب یک تیتر این‌گونه توصیف کرد:

پورمحمدی: دبیرکل  عجیب جامعه روحانیت تهران.

زاکانی: چرا در شهرداری باقی ماند؟

جلیلی: بیشترین قرابت نظری با اندیشه انقلاب اسلامی

قالیباف: چرا در مجلس نماند

قاضی‌زاده هاشمی: بازنشستگی

پزشکیان: جمع اضداد.

وی برای شعارهای هر کدام از این نامزدها هم این‌گونه تیتر زد:

« برای ایران»: خیلی مبهم

« دولت قرار، عدالت، ثروت، قدرت»: یعنی چه؟

« یک جهان فرصت یک ایران جهش هر ایرانی یک نقش باشکوه»: یک تیتر طولانی و غیر حرفه ای

« دولت خدمت» :تکراری

«دولت مردم و خانواده»:نشانی از دست های خالی از برنامه

« خدمت و پیشرفت»: کلی گویی و ابهام و تکرار.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا