این زنها فرشته نجاتاند
درحالی حدود ۵۰ سال از عمر فعالیت اورژانس در کشورمان گذشته که کمی بیش از ۵ سال است که زنان وارد این سازمان شده و اورژانس بانوان نیز تشکیل شده است. به مناسبت سالروز تاسیس اورژانس به سراغ زنانی رفتهایم که فرشته نجات میشوند برای انسانها در شرایط دشوار.
به گزارش روزهای طلایی، فروریختن سقف سالن انتظار فرودگاه مهرآباد در سال ۱۳۵۳، باعث کشته شدن ۱۶ نفر و مصدومیت ۱۱ نفر شد. در این حادثه نابهسامانی زیاد در امدادرسانی به آسیبدیدگان و انتقال مجروحان به بیمارستان وجود داشت و در واقع این حادثه، جرقه ایجاد سازمان اورژانس کشور را زد و چندماه، مرکز اطلاعات اورژانس کار خود را با ۳۰ تکنسین فوریتهای پزشکی و ۲۰ دستگاه آمبولانس ماژولر تحت عنوان اورژانس با شماره ۱۲۳ در تهران آغاز کرد. از آن آغاز تا امروز نیم قرن گذشت.
به مرور زمان، عوامل اورژانس به صورت کاملا علمیتر آموزش دیدند و خودرو و تجهیزات مورد نیاز آنها تامین شد اما جای زنان در این عرصه خالی بود که بالاخره در سال ۹۷، اورژانس بانوان در تهران تشکیل شد و فعالیت این گروه در کشور نیز آغاز شد.به بهانه سالروز تاسیس سازمان اورژانس کشور، به یکی از پایگاه های اورژانس بانوان در باشگاه انقلاب سر زدیم و گفتوگویی با عوامل بانوان اورژانس کشور داشتیم.
سعیده مساح، مسئول اورژانس بانوان استان تهران، در آغاز نیم قرن فعالیت اورژانس کشور در گفتوگویی با روزهای طلایی درباره فعالیت خود در اورژانس بانوان استان تهران سخن گفت که در ادامه می خوانید:
«من سعیده مساح هستم، متولد سال ۱۳۵۷. در دبیرستان رشته تجربی خواندم، چون در زمان ما، اگر رشته دیگری را انتخاب میکردیم انگار دانشآموز تنبلی بودیم. پدر من استاد دانشگاه بود و برای درس خواندن اهمیت زیادی قائل بود؛ وگرنه من علاقه زیادی به رشته طراحی لباس داشتم؛ اما نتیجه تجربی خواندنم، قبول شدن در رشته پرستاری بود.
پدرم در بیشتر مواقع به تصمیمات من و خواهرم احترام میگذاشت اما وقتی من در دانشگاه پرستاری قبول شدم، به شدت با پرستار شدن من مخالفت کرد. من علت مخالفت کردن پدرم را میدانم، آن هم این بود که او میدانست من بسیار آدم احساساتی هستم و به شدت درگیر احساسات آدمها می شوم و دقیقا هم همین شد؛ اما من تصمیمم را گرفتهبودم و لیسانس پرستاریام را گرفتم.
طرح پرستاری مثل سربازی بود
بعد از فارغالتحصیلی، دو سال طرح را باید در بیمارستانها میگذراندیم. آن دو سال برای من و هم ترمیهای بسیار سخت گذشت و شبیه دوران سربازی بود. متاسفانه پزشکان و حتی پرستاران قدیمی، با ما سال اولیها بسیار بد رفتار میکردند و این مسئله برای همه ما آزاردهنده بود؛ اما در همین دوران نکات بسیار مهمی را یاد گرفتیم و همه این مسائل دست به دست هم دادند تا ما از هم سنوسالان خود بسیار پختهتر عمل کنیم.اتفاقا همین مسائل باعث شده، توقع مردم از ما پرستاران بیشتر از بقیه افراد باشد.
درسال ۸۴، طرحم به تازگی تمام شده بود و در یک بیمارستان مشغول کار بودم که یکی از هم دوستانم به من خبر داد که اورژانس استان تهران نیرو جدید جذب میکند. من هم که به کار اورژانس علاقه پیدا کرده بودم، برای این کار اقدام کردم.
بسیاری از هم دورهایهای من یا در بیمارستانها ماندند و یا در شرکت های دارویی مشغول کار شدند که قطعا شرایط کاری و مالی بهتری نیز دارند اما من به اورژانس علاقهمند شده بودم و آن را دوست داشتم. سرانجام استخدام اورژانس شدم و پنج سال در بخشهای مختلف اورژانس تهران کار کردم و مدتی نیز کارشناس تماسهای مرکز ۱۱۵ بودم. از سال ۹۰ تا ۹۵ نیز به عنوان ناظر علمکرد پاسخگویان مرکز ارتباطات ۱۱۵ فعالیت کردم.
الگوریتم اعزام آمبولانس ساماندهی شد
در آن زمان، اورژانس چک لیست دقیق و مشخصی برای اعزام آمبولانس نداشت و در واقع این کار بسیار تجربی انجام میشد؛ اما من و گروهی از همکارانم تصمیم گرفتیم این بخش را ساماندهی کنیم و توانستیم الگوریتم دقیق و مشخصی برای اعزام آمبولانس بر سر بالین بیماران طراحی کنیم که در آن همه مسائل درمانی مورد توجه بود و این کار کاملا علمی صورت گرفت.به طور مثال در گذشته برای هر نوع تشنج اعزام آمبولانس نداشتیم اما امروزه برای تشنج قطعا آمبولانس اعزام میشود.
اورژانس بانوان چگونه تشکیل شد؟
سال ۹۷ بود که زمزمه های تشکیل اورژانس بانوان تهران به گوش رسید. از همان ابتدای تشکیل اورژانس بانوان، از من درخواست شد که مسئولیت آن را بر عهده بگیرم اما چون مسئولیت بسیار سنگینی بود و اورژانس بانوان نیز بسیار تازه بود، قبول نکردم و هنوز در مرکز ارتباطات مشغول کار بودم تا اینکه با شروع همهگیری ویروس کووید ۱۹ در سال ۹۸، مجددا این پیشنهاد به من شد و با توجه به شرایط ویژهای که در سراسر کشور پیش آمده بود؛ من اینبار موافقت کردم و مسئول اورژانس بانوان استان تهران شدم.
در آن زمان، تعداد پرسنل خانم ما، تنها ۱۲ نفر بود که در یک پایگاه بسیار کوچک و دو آمبولانس مشغول کار بودیم. در زمان کرونا، تعداد ماموریتهای ما بسیار زیاد بود و حتی بیشتر از مردها انتقال به بیمارستان داشتیم. همچنین در آن دوران، اورژانس بانوان هفتهها مشغول واکسیناسیون در مناطق مختلف شهر بود.
در شرایط بحرانی کرونا، مردم بسیار کادر درمان را دوست داشتند؛ چون زحمات آن ها را به چشم می دیدند و بسیار قدرانی می کردند اما با گذشتن از شرایط بحرانی، دوباره مردم از ما توقعات زیادی دارند و حتی در مواردی به افراد یا آمبولانسهای ما با علل مختلف، آسیب فیزیکی وارد میکنند.
اورژانس بانوان هر روز تکمیلتر میشود
زمانی که من اورژانس بانوان را تحویل گرفتم، شرایط خیلی محدود و سخت بود. در روزهای اولیه تشکیل بانوان قوانین بسیار محدود بود اما خوشبختانه به مرور زمان مدیران متوجه شدند که خانم ها نیز بسیار در این زمینه کارآمد هستند و می توان از آنها در زمینه های مختلف استفاده کرد و اورژانس بانوان فقط یک ویترین نباشد.
در گذشته مثلا تعداد ماموریت هایی که به بانوان محول می شد بسیار کم بود. همچنین قوانین به شکلی بود که هر دو خانم تکنیسین ما باید در کابین عقب آمبولانس مینشستند، اجازه راندن آمبولانس را نداشتند یا اجازه درمان بیماران مرد را نداشتیم. اما در حال حاضر قوانین بسیار تکمیل شده و شرایط کاری نیز برای پرسنل بهبود یافته است.
در مورد درمان بیماران نیز باید گفت در حال حاضر بیشتر ماموریت های ما مربوط به بانوان است زیرا تعداد ما کم و تعداد خانم ها زیاد است اما برای درمان مردها در موارد تهدید مرگ نیز محدودیتی وجود ندارد. همچنین در قوانین اورژانس بانوان آمده که خانم ها نباید پشت فرمان آمبولانس بنشینند اما تعدادی از خانم ها توانستند مجوز بگیرند که در شرایط حساس اجازه داشته باشند آمبولانس را هدایت کنند.
امروزه ۲۶ تکنیسین زن و ۱۱ نفر تکنسین مرد داریم که در پنج پایگاه اورژانس بانوان در سراسر پایتخت فعالیت می کنند. در واقع در هر شیفت ۱۲ ساعته، دو خانم به همراه یک آقا به ماموریت اعزام می شوند.
خانمها هیچ چیزی کمتر از مردها ندارند
زنهای اورژانس خودشان را ثابت کردند
من فمنیست نیستم اما معتقدم خانم ها هیچ چیزی از آقایون کم ندارند و حتی به خاطر حس وظیفه شناسی، غریزه مادری و اینکه در یک زمان می توانند چند کار را با هم انجام دهند در بسیاری از مواقع از آقایون بهتر نیز میتوانند عمل کنند و ما در ماموریت ها شاهد هستیم که در هیچ زمینهای از مردها کم نمی آورند و در واقع خانم های اورژانس با عملکرد خوبشان و نداشتن هیچ تخلفی، خودشان را به مدیران ثابت کردند.
متاسفانه مواردی نیز داریم که وقتی خانم ها با یک مرد به ماموریت اعزام می شوند همه افراد تصور می کنند که مردی که همراه آن هاست پزشک است و سوالاتشان را از مردها می پرسند (که ممکن است علت این امر لباس های سورمه ایی خانم ها و لباس سفید آقایان باشد) و این نشان می دهد بعضی از شهروندان به مردها بیشتر اعتماد دارند اما برای دفعات بعد من مطئمنم که به زن ها اعتماد بیشتری می کنند.»
من از بچگی عاشق پرستاری بودم؛ چون دختر یک پرستار بودم
سحر بقیعی ۳۱ ساله، یکی از کارشناسان قدیمی اورژانس تهران نیز درباره چگونگی پیوستنش به نهاد با روزهای طلایی گفتوگو کرد که در ادامه میخوانید:
« من از بچگی در بیمارستان بزرگ شدم، چون مادرم پرستار بیمارستان نیشابور بود و به خاطر دارم من و خواهرم هر دو در مهدکودک بیمارستان ثبت نام شده بودیم و بعد از تعطیلی از آن نیز همیشه به بیمارستان می رفتیم.
ما عاشق کار مادرم بودیم و همیشه میدیدیدم که با چگونه با عشق بالای سر بیمارانش میرفت و به درد آنها رسیدگی میکرد و از همان روزها بود که ما تصمیم گرفتیم راه مادرم را ادامه بدیم و اینگونه شد که با وجود اطلاع از سختیهای این شغل، هر دوی ما پرستاری را برای آیندهمان انتخاب کردیم.
من علاوه بر پرستاری، عاشق آمبولانس نیز بودم اما از آنجایی که میدانستم خانم ها نمیتوانند تکنسین اورژانس شوند؛ هیچوقت دنبال آن نرفتم و تا سالها بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه نیز، در نیشابور پرستار بیمارستان بودم و در تمام بخش های بیمارستانی کار کردهام اما همیشه اورژانس را بیشتر از سایر بخشها دوست داشتم.
تا اینکه خواهرم که در بیمارستان سینای تهران مشغول به کار بود به من اطلاع داد که از تکسنینهای آمبولانس شنیده که اورژانس تهران نیرو میگیرد. من که تصور میکردم هنوز برای مرکز ارتباطات نیرو میخواهند با همین تصور برای مصاحبه به تهران آمدم تا اینکه متوجه شدم اورژانس بانوان تشکیل شده و از این به بعد خانمها هم میتوانند در آمبولانس کار کنند.
من هیچوقت این لحظه را از یاد نمیبرم، به خاطر دارم وقتی مسئول استخدام به من گفت که برای تکنیسین آمبولانس نیرو میخواهند؛ با دیدن ذوق من بسیار تعجب کرد و گفت اولین نفری هستی که انقدر مشتاق این کاری و اینچنین شد که من از اردیبهشت سال ۹۷، یعنی دقیقا دو هفته بعد از شروع کار اورژانس بانوان، من به عنوان هشتمین زن اورژانس مشغول کار شدم.
در ماه های اولیه شروع کار اورژانس بانوان، ما هیچ پایگاهی نداشتیم. یعنی من و همکارانم در تمام طول شیفت، در خودروی آمبولانس خود در میدان انقلاب و ولیعصر می نشستیم تا ماموریت برایمان ارسال شود. حتی به خاطر دارم روی کاپوت آمبولانسمان یک بنر زده بودند که نشان می داد اورژانس بانوان تاسیس شده است. تا دو ماه و نیم شرایط همین بود تا اینکه تعداد نیروها بیشتر شد و در سطح شهر چند پایگاه تاسیس کردند. اولین ماموریتم را هیچگاه فراموش نمیکنم. اولین ماموریتم حادثهای برای یک خانم مسن در ایستگاه مترو ولیعصر بود. این خانم دستش شکسته بود و بسیار عصبی و ناراحت بود اما تا دید که ما عوامل اورژانس، خانم هستیم بسیار آرام شد و دستم را گرفته بود و رها نمیکرد.
بدترین ماموریتم نیز چند هفته گذشته بود. در این ماموریت یک ایست قلبی گزارش شده بود.وقتی ما به محل رسیدیم متوجه شدیم زنی حدود ۶۰ ساله اصلا علائم حیاتی نداشت و ما عملیات احیا را شروع کردیم.کمی بعد متوجه شدم شرایط عادی نیست و یک شیشه مرگ موش زیر مبل دیدم. به همین خاطر مرگ مشکوک را به مرکز اعلام کردیم که پلیس نیز به محل رسید.»
نمیدانستم رشته فوریتهای پزشکی، پذیرش دختر ندارد
دوسال منتظر ماندم تا مسیرم را پیدا کنم
حورا حسنی یکی از جدیدترین کاردانهای فوریتهای پزشکی پیشبیمارستانی که یک دهه هشتادی است و به تازگی در اورژانس بانوان تهران مشغول کار شده است؛ در گفتوگویی با روزهای طلایی چگونگی پیوستن خود به اورژانس را تشریح کرد که در ادامه می خوانید:
«من نیز همانند سایر همکارانم در دبیرستان رشته تجربی خواندم و علاقه زیادی به کارهای امدادی و اورژانس داشتم و از بچگی با وسایل کمک های اولیه بازی میکردم. حتی به خاطر دارم در ۱۰ سالگی، در کتابخانه پدرم کتابی درباره طب اورژانس دیدم و بسیار از آن خوشم آمد، حتی شروع به خواندنش کردم اما هیچ چیزی از آن سردرنیاوردم و اینچنین شد که جرقههایی در من ایجاد شد اما نمیدانستم در آینده چه چیزی رخ می دهد.
من سال ۹۸ کنکور دادم و همانند سایر کنکوریهای رشته تجربی، به پزشکی و رشتههای مربوط به آن علاقه داشتم اما همیشه احساس میکردم که این رشته ها یکنواخت هستند و هیجانی را که من دوست دارم نمیتوانم در آنها پیدا کنم. به همین دلیل به فوریتهای پزشکی علاقه پیدا کردم و انتخاب رشته کردم اما بعد از آمدن نتایج متوجه شدم اصلا برای این رشته، پذیرش دختر ندارند. این مسئله باعث شد برای دو سال درس را کنار بگذارم و احساس کردم باید صبرکنم تا راهی برایم باز شود.
یک سال بعد، برای اولین بار در دانشگاه، برای رشته فوریتهای پزشکی، دانشجو دختر پذیرش داشتند. چون سال اول خیلی تعداد پذیرشها کم بود و شهرهای بسیار دورافتادهای برای این رشته دانشجو میخواستند؛ من موفق به ثبتنام نشدم اما به امید افزایش ظرفیتها منتظر ماندم و سرانجام سال ۱۴۰۰ توانستم در رشته مورد علاقهام در دانشگاه شیراز تحصیل کنم. من هنوز آن کتاب پدرم را دارم و امروز که آن را میخوانم متوجه مطالبش میشوم و این برایم بسیار شیرین است.
بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه، برای کار بسیار مردد بودم و احساس میکردم باید بیشتر مطالعه کنم. به همین دلیل چندماه مطالعه دقیق داشتم و بعد برای گذراندن طرح و کسب مهارتهای عملی و تجربی، به اورژانس بانوان تهران ملحق شدم.»
اورژانس پیشبیمارستانی در حال حاضر با ۲۱۹۰ پایگاه ۲۱ بالگرد اورژانس و ۲ اورژانس دریایی در حال خدمت رسانی به مردم هستند. در حال حاضر اورژانس بانوان تنها در چند شهر به صورت محدود فعال است که امید است با توجه به اهمیت حضور این افراد در عرصه خدمت رسانی، تعداد نیروهای بیشتری در این زمینه تربیت شده و ناوگان و تجهیزات موردنیاز آنها نیز تامین شود.
انتهای پیام