سومین روز نمایشگاه کتاب تهران با آخرین روز هفته همزمان شد و مردم ترجیح دادند آخر هفته خود را در یک محیط شلوغ بگذرانند؛ هرچند ناشران این شلوغی را کاذب میخوانند و میگویند خریدی در کار نیست!
به گزارش روزهای طلایی، سومین روز از سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران روز شلوغی را پشت سر گذاشت. از ساعتهای اولیه صبح تعداد بسیاری خود را به مصلی رسانده بودند تا از اولین بازدیدکنندگان روز تعطیل باشند و ساعتی را هم پشت درهای بسته و در خنکای هوا روی نیمکتها نشستند تا درهای نمایشگاه در مصلی سر ساعت ۱۰ باز شود.
امروز برای راستیآزمایی وعدههای مسئولان مترو تهران مبنی بر کاهش فاصله قطارها در روزهای پنجشنبه و جمعه، نیم ساعتی را در ایستگاه مترو میمانم اما فاصله بین قطارها دو برابر زمان اعلامشده و حدود ۱۰ دقیقه است؛ البته ممکن است این موضوع در ساعتهای بعدی متفاوت باشد.
مترو میتوانست تبلیغات بیشتری درباره نمایشگاه کتاب در واگنها داشته باشد اما در واگنهای مترو تبلیغی درباره نمایشگاه کتاب به چشم نمیخورد یا حتی اینکه در ایستگاههای مصلی و شهید بهشتی اعلام کنند که نمایشگاه کتاب برقرار است و میتوانید در این ایستگاهها پیاده شوید. آنها ترجیح دادهاند فقط در ایستگاههای ذکرشده راهنمای خروج به سمت نمایشگاه را بگذارند. هرچند برخی از ناشران عمومی بر پلهها کتابهای خود را تبلیغ کردهاند؛ اتفاقی که در سالهای پیش برای ناشران آموزشی و کمکآموزشی رقم میخورد.
یکی از موضوعات جالب توجه حضور مردم در بخش بینالملل نمایشگاه کتاب تهران است، حضوری که به نظر میرسد فقط برای کتاب و دانستن درباره فرهنگ کشورهای حاضر نیست و بعضا برای دانستن درباره ویزا، اقامت، فرصت شغلی و هزینههای زندگی در این کشورهاست.
فروش کتاب با تخفیف ۵۰ درصد یکی از مشکلات صنعت نشر است که از این امر با عنوان قاچاق کتاب یاد میشود. در هر ایستگاه مترو هم یک غرفه از اینها هست اما آنها به ایستگاه مترو و کنار خیابان محدود نشدهاند و نمایشگاه را هم فرصتی برای عرضه کتابهای کپی و پرفروش ناشران دیگر دانسته و در نمایشگاه هم رقیبی برای آنها شدهاند؛ حتی در غرفهای بر اساس کتاب و صفحات و شهرت کتاب تخفیف میدهد و با داد و فریاد برای حراج بزرگ خود تبلیغ میکند. قیمت کتابی را میپرسم و با تخفیف ۴۰ درصد قیمت را میگوید، قیمتی که البته بیشتر از قیمت پشت جلد کتاب ناشر است!
برخلاف سالهای قبل که پوسترهایی برای نخریدن کتاب قاچاق وجود داشت، امسال به نظر این موضوع مسکوت مانده است.
یکی از بخشهای شلوغ کتاب بخش کودکان و نوجوانان است اما شلوغتر از آنجا، ایستگاه شادی برای بچهها در صحن شبستان است و کودکانی که برای هیجان حضور عروسکهای روی استیج آمدهاند، اما استحکام استیج هم چندان مشخص نیست.
با توجه به شلوغی نمایشگاه و کسانی که چمدان به دست میچرخیدند، از ناشران درباره فروش امروز میپرسم، همه میگویند بله شلوغ است اما کسی کتاب نمیخرد. البته این موضوع از مخاطبان کیسه به دست هم مشخص است؛ مثلا گروه چهارنفرهای که فقط یه کیسه خرید دارند! هرچند ناشری میگوید این همزمانی با نمایشگاه مجازی باعث شده از پشت جلد عکس بگیرند و بعد در مجازی خرید کنند.
یکی از ناشران میگوید: اگر ظهر میآمدید اینجا صف بود اما فقط چهار کتاب فروختیم؛ باور میکنید؟!
از او درباره این تناقص میپرسم، میگوید: طبیعی است، دو سال کرونا همه محدود بودند، کسی جایی نمیرفت، نه مهمانی، نه عروسی، نه کافه. الان جوانان در نمایشگاه قرار میگذارند و پاتوغی برای آنها شده است. کسی کتاب نمیخرد؛ کتاب هم گران شده و خب کسی با حقوق ۸ میلیون تومان کتاب ۱۸۰ تومانی نمیخرد، ۴ هزار تومان میدهد کتاب صوتی میخرد، لذت هم میبرد. قبلاً اصرار داشتیم شعر و داستان فاخر داشته باشیم الان نه. چون کسی در دنیای واقعی نیست و همه پشت گوشی هستند، همه میخواهند شعر و داستانی بخوانند که راحت باشد. غرفهدار آمده، کتاب معرفی کند اما نشسته و دارد لایو اینستاگرام میگیرد، چه انتظاری داریم که مردم کتاب بخرند.
ناشر دیگری هم به رنگارنگ بودن جلد کتابهایشان اشاره میکند و میگوید: از صبح همه آمدهاند تا با غرفهمان عکس یادگاری بگیرند اما فروش آنچنانی نداشتیم.
ناشر دیگری با اشاره به شلوغی میگوید: دیروز با اینکه خلوت بود، مخاطبان واقعی کتاب آمده بودند و خوب فروختیم، امروز شلوغی کاذب است و روز پرباری برای ما نیست، مردم برای تفریح آمدهاند.
ناشر دیگری به ردیفهای خلوت ناشرانی که غرفهشان را تحویل نگرفتهاند اشاره میکند و میگوید: کلا جای ما بد است، کسی اینجا نمیآید مگر اینکه ما را بشناسد.
عکس یادگاری و سلفی از نمایشگاه یکی از بخشهای جدانشدنی این رویداد شده، همه میخواهند حتما عکسی یه یادگار داشته باشند و یا با استوری و لایو اینستاگرام در داخل شبستان و شلوغی اعلام حضور کنند که آنها هم آمدهاند حتی اگر کتابی نخرند.
یکی از ناشران میگوید: امسال موضوعی نظر من را جلب کرد، گروه دوسه نفره میآیند، یکی کتاب را برمیدارد و آن یکی از او عکس میگیرد و میروند. مشخص است کتاب نمیخوانند اما نمیدانم عکس را برای چه میخواهند؟!
موضوع دیگر مسئله کروناست که به نظر میرسد در نمایشگاه کتاب کرونا تمام شده و مردم ماسکنزده در بخشهای مختلف رفت و آمد دارند و برخلاف قول مسئولان مبنی بر حضور کسانی که نزدن ماسک را به ویژه در فضای بسته متذکر شوند، کسی برای این کار حضور ندارد، خودمان هم که تذکر بدهیم چشمغرهای نثارمان میشود.
سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از بیستویکم اردیبهشت ماه آغاز شده و تا سیویکم اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ در دو بخش حضوری در مصلای امام خمینی(ره) و مجازی در سامانه ketab.ir برگزار است.
عکسها از: ندا ولیپور
انتهای پیام