اسلایدفرهنگی

از ممنوعیت تا محبوبیت!

جمال‌الدین اکرمی با اشاره به ممنوعیت انتشار کمیک استریپ‌ها در دهه‌های گذشته، از انتشار گسترده آن‌ها و جذابیت‌شان برای بچه‌ها می‌گوید.

این نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با روزهای طلایی درباره کلیدواژه‌هایی مانند هیجان‌انگیز، ترسناک و حشتناک که در عنوان‌ بسیاری از کتاب‌های منتشرشده برای نوجوانان دیده می‌شود، اظهار کرد: طبیعتا عناوین به درون‌مایه‌های کتاب برمی‌گردد و عنوان هر کتاب به گونه‌ای انتخاب می‌شود که بچه‌ها را به خود جذب کند،  محتوای کتاب هم طبیعتا دنباله عنوان کتاب است. اگر بخواهیم تقسیم‌بندی‌ای از کتاب‌های کودک داشته باشیم، شاید بتوان کتاب‌های کودک و نوجوان را به سه بخش تقسیم کرد؛ کتاب‌هایی که به عنوان ادبیات ماندگار می‌شناسیم، کتاب‌های هیجانی و کتاب‌های خواندنی. تعریف ادبیات ماندگار مشخص است، ادبیاتی که به شناخت کودکان اهمیت می‌دهد. ممکن است این کتاب تاریخی و یا واقع‌نگر باشد و  بخواهد از شرایط کودکان امروز سرزمین‌مان بگوید و یا بخواهد واقعیت‌های علمی را مشخص کند و به این موضوعات بپردازد. در واقع اگر موضوعات به شکل گذرا در آن مطرح نشده باشد، می‌توانیم بگوییم به ادبیات ماندگار تعلق دارد که فقط شامل رمان و قصه نیست بلکه کتاب‌های علمی، تاریخی و شناخت‌شناسی‌ها هم می‌توانند از جمله کتاب‌های ماندگار باشند که رفتار با زبان در آن‌ها حساب شده‌است، خواسته‌هایی را مطرح می‌کند که مستند است و به آن‌ها اهمیت می‌دهد. در بخش ادبیات خواندنی هم نویسنده از طریق رمان می‌خواهد به کودک شناخت دهد چه به صورت فانتزی و چه واقع‌گرا. اگر فانتزی باشد نویسنده بیشتر به تخیل کودک اهمیت می‌دهد اما باز هم به نوعی از ادبیات وفادار است که نمی‌خواهد کودک را به خیال‌پردازی‌های دور از واقع سوق دهد.

او در ادامه افزود: ادبیات هیجانی سعی می‌کند در کودک هیجان ایجاد کند، چه به شکل ترس و وحشت و یا جنگ‌ و گریزهایی که به نظر نمی‌آید بتواند از خشونت دور باشد. ادبیات هیجانی متأسفانه خیلی گسترش پیدا کرده‌است. اگر بخواهیم ادبیات هیجانی و ادبیات ماندگار  را مقایسه کنیم، شاید چیزی شبیه موسیقی کلاسیک با جاز باشد. نمی‌توانیم هیچ‌کدام از آن‌ها را کنار بگذاریم زیرا به ضرورت خواسته‌های کودک مطرح شده‌اند و هر دو در جهان ادبیات مناسب هستند اما واقعیت این است که پرداختن بیش از حد به کتاب‌های هیجانی و یا  شاخص کردن خود ترس، یعنی کتاب‌هایی که بخواهد مانند فیلم‌های ترسناک بچه‌ها را به سمت ترس‌هایی بکشاند که مناسب سن‌شان و شاید بجا هم نباشد، درست نیست. نمونه‌های این نوع کتاب‌ها را  زیاد می‌بینم و متأسفانه ناشرانی هستند که بیشتر روی این کتاب‌ها انگشت می‌گذارند و تیراژ و فروش کتاب برای‌شان مهم است. کودکان هم به دلایل مختلف ترجیح می‌دهند از واقعیت‌ها دور شده‌ و به جهانی پناه ببرند که برای‌شان ناشناخته و دور از ذهن است.

اکرمی با بیانی این‌که توجه بیش از حد به کتاب‌های هیجانی را آسیب می‌داند، اظهار کرد: شاید اگر تعادلی در آن‌ها وجود داشته باشد مثلا کتاب‌های هیجانی کودکان را به تحرک وادارد و یا تخیل بچه‌ها را افزایش بدهد، نمی‌توانیم بگوییم آسیب است اما کتاب‌هایی که تلاش می‌کنند بچه‌ها را به سرزمین‌هایی بکشانند که چیزی جز ماجرای ترسناک ندارند و ماجراهایی که بچه‌ها را از دنیای واقعی خود دور می‌کنند، به نوعی آسیب هستند. خیلی از ناشران هم به دلیل استقبال بچه‌ها به این نوع کتاب‌ها گرایش دارند؛ «هرچه بچه دوست دارد» ملاک خوبی برای شناساندن ادبیات به کودکان نیست، به همین دلیل گروه‌های بررسی کتاب داریم که کتاب‌ها را انتخاب می‌کنند و گاه برخی از کتاب‌ها را از دسترس بچه‌ها دور نگه می‌دارند زیرا آن‌ها را مناسب کودکان نمی‌دانند.

نویسنده «به خاطر دوستی»، «ویلای فیل خان و خاله کرگدن» و «دم‌دراز و ننه کلاغه» در ادامه گفت: نوع سوم کتاب‌ها، کتاب‌های خواندنی و سرگرم‌کننده هستند. خب قصه‌ای در  آن‌ها وجود دارد، چالشی به وجود می‌آید و بچه‌ها آن کتاب را برای سرگرمی می‌خوانند. این هم نوعی از ادبیات است که بچه‌ها را به سمت کتابخوانی می‌کشد و این زمینه را ایجاد می‌کند که بچه‌ها به سمت کتاب‌های جدی‌تر  و ادبیات ماندگارتر بروند. آن‌طور که دارم می‌بینم، ناشران تمایل بیشتری به چاپ کتاب‌های هیجانی و خواندنی دارند و کودکان برای خواندن‌شان. بنابراین  کمتر به ادبیات ماندگار پرداخته می‌شود زیرا پرداختن به ادبیات ماندگار دشوارتر و زمان‌برتر است، نیاز به زبان شسته‌رفته‌ و وقت بیشتر دارد، بخصوص ادبیات مستند که نویسنده باید شخصیت رمان خود را بشناسد، سفر کند و مردم جاهای مختلف و متفاوت را ببیند، به این‌که هر بخشی از سرزمین ما حماسه‌ها و داستان‌هایی دارد اهمیت بدهد و خودش را به ادبیات کودک متعهد بداند.

او درباره کتاب‌های انیمه و استقبال از آن‌ها و بومی‌سازی این نوع کتاب‌ها نیز گفت: تاریخچه کتاب‌های کمیک استریپ در ایران خیلی قوی نیست و بیشتر در خاور دور مانند ژاپن سابقه دارد. می‌توانیم این کتاب‌ها را در رده کتاب‌های هیجانی و یا خواندنی قرار دهیم که تیراژ زیادی دارند و بچه‌ها مجذوب‌شان می‌شوند. زمانی چاپ این‌ کتاب‌ها مخصوصا کتاب‌های «تن‌تن» در ایران ممنوع بود و بعد از این‌که ممنوعیت از روی کتاب‌های کمیک استریپ برداشته شد، فکر می‌کنم از دهه ۷۰، موج گسترده‌ای بر روی این کتاب‌ها انگشت گذاشت. بخصوص ناشرانی که از قبل کتاب‌های‌شان را آماده کرده بودند  وبعد از این‌که آزاد شد، شروع به چاپ این کتاب‌ها کردند.

اکرمی اظهار کرد: متأسفانه بیش از ۹۰ درصد این کتاب‌ها ترجمه است؛ کمیک استریپ‌ها کتاب‌های پرزحمتی‌اند و نیازمند این‌ هستند که تصویرگر وقت و دقت بیشتری بگذارد. از طرف دیگر کتاب‌های پرهزینه‌ای هستند، به همین دلیل ناشران به ترجمه رو می‌آورند و به سمتی می‌روند که خیلی برای‌شان هزینه نداشته باشد و وقت زیادی هم از آن‌ها نگیرد. ممکن است تولید یک کتاب‌ کمیک‌ استریپ ماه‌ها طول بکشد، درست مانند انیمیشن و فیلم انیمه که زمان‌بر است. البته نمونه‌های ایرانی کمیک استریپ‌ها را هم داریم مانند «رستم و اسفندیار» که سیروس راد پیش از انقلاب در کانون پرورش فکری کار کرده است، کتابی جذاب با طراحی‌های قوی که ماهیت ایرانی دارد. برخی از نشریه‌های کودکان هم به کمیک استریپ‌ها خیلی اهمیت داده‌اند و کسانی چون  احمد عربلو، سعید رزاقی، شیرین شیخی و… کارهایی در این حوزه داشتند. این‌گونه ادبیات در جای خود می‌تواند جذاب، خواندنی و پرتحرک باشد اما وقتی نوع تصویرگری آن‌ها از نمونه‌های دیجیتالی سر درمی‌آورد که با  عجله کار می‌شود و یا موضوعش  صرفا پرماجرا است و فقط به ماجرا اهمیت می‌دهد، بدون این‌که به ادبیات وفادار باشد، آسیب‌زا است.

او خاطرنشان کرد: ما در کتاب‌های کمیک ‌استریپ‌ هم  با نوع بازاری آن روبه‌رو هستیم؛ شاید کتاب‌های سوپرمارکتی که با عجله کار می‌شوند. این کتاب‌ها انگشت روی ماجراهایی گذاشته‌اند که چفت و بست محکمی ندارند، داستان‌هایی که بعضا معقول هم نیستند و فانتزی حساب می‌شوند، ماجراهای پشت‌سر هم بدون این‌که به ادبیات نزدیک شده باشند. من این کتاب‌ها را خیلی تأیید نمی‌کنم به ویژه بخش ترجمه را، شاید در کشورهای غربی خیلی اهمیت داشته باشند اما اگر بومی‌سازی نشود یک الگوبرداری صرف از نمونه‌های خارجی خواهد بود.

 انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا