اسلایدفرهنگی

عینک واقع بینی بزنیم!

صنایع دستی، یکی از بکرترین حوزه‌ها که به قول معاون آن اگرچه می‌تواند به صورت بالقوه کلید حل بسیاری از انسدادهای اقتصادی باشد اما امروزه به قدری درگیر مشکلات مربوط به حوزه‌ی تولید شده که بیش از هر زمان دیگری به مدیریت و همراهی کارشناسان و مسوولان مجرب نیاز دارد.

یکی از مسائلی که با روی کار آمدن معاون جدید و با توجه به فرا رسیدن روز جهانی صنایع دستی باید به آن پرداخت، وضعیت شناسی از مشکلات این حوزه و ارائه‌ی پیشنهادهایی به مسوولان جدید است؛ خصوصا که معاون صنایع‌دستی ضرغامی اخیرا اعلام کرده است که از نقدها و پیشنهادها استقبال می‌کند.

در همین راستا خبرگزاری دانشجویان ایران در نشستی به همراه هیاس حسینی (هنرمند شیشه‌گر)، حجت‌الله مرادخانی (کارشناس و پژوهشگر صنایع دستی) و سمانه رستمی (محقق و فعال صنایع دستی) به بررسی پاره‌ای از مشکلات موجود در حوزه صنایع دستی پرداخته است. در این نشست دوساعته، نه صرفا نقد به مسئولان که عملکرد هنرمندان صنایع دستی نیز از سوی این کارشناسان و هنرمندان مورد بررسی قرار گرفته است.

عینک واقع بینی بزنیم!

اوج دغدغه هنرمندان ما یک غرفه‌ی رایگان شده است!

یکی از مواردی که همواره از سوی اساتید و کارشناسان صنایع دستی بر روی آن تأکید می‌شود، اهمیت عنصر خلاقیت در تولید یک محصول است. عنصری که این روزها گفته می‌شود از کالاهای تولیدی هنرمندان خداحافظی کرده و این امر باعث شده تا در این حوزه بیشتر با صنعتگر مواجه باشیم تا یک هنرمند.

هیاس حسینی در ابتدای این نشست درباره اهمیت و جایگاه این عنصر در صنایع دستی گفت: «هنرورهای ما هیچ‌وقت یک گفت‌وگوی چالشی با یکدیگر نداشته‌اند تا به این سوال اساسی پاسخ دهند که ما در حوزه صنایع کجای دنیا قرار گرفته‌ایم؟ آیا کارهایی که تولید می‌کنیم اصلا در عرصه‌ی جهانی حرفی برای گفتن دارند؟ عرصه جهانی به کنار در داخل کشور مردم ما چقدر به خرید آثار صنایع دستی علاقه دارند؟»

حسینی همچنین اظهار کرد: «در این دوره ماشین هر کاری را می‌تواند به تولید برساند، اما ماشین دیگر نمی‌تواند طراحی انجام دهد و هنوز که هنوز است انسان این کار را انجام می‌دهد و اگر ما هنر را یک دستاورد جمعی محسوب کنیم، هنرمند چون می‌تواند خلق کند، انسان‌ها نیز امیدوار می‌شوند که این دنیا هنوز کاملا ماشینی نشده است.»

او ادامه داد: «چه در دانشگاه‌ها چه در خارج از آن همه به دنبال احیای رشته‌های صنایع‌دستی هستند. مدام فکر می‌کنیم باید عجله کنیم تا به دنیا برسیم و این درحالی است که اصلا نمی‌دانیم باید چه کاری انجام دهیم. اینکه افرادی که مدام احیای رشته‌های صنایع دستی را به عنوان یک افتخار تکرار می‌کنند، نشان می‌دهد اصلا چیزی از جامعه‌شناسی نمی‌دانند. انسان امروزه خیلی راحت سوار بر اینترنت است و هر لباس و هر چیزی که در حوزه هنر تولید می‌شود، مشاهده می‌کند.»

این هنرمند درباره‌ی برخی نوشته‌هایی که نشان می‌دهد کشور ترکیه در این حوزه از ایران خلاق‌تر عمل کرده است، گفت: «ای کاش همسایه‌های ما همسایه‌های خوبی بودند که روشنفکر بودند و پیشرفت داشتند و می‌توانستیم راجع به مشکلات این حوزه با آنان یک گفتمان برقرار کنیم، اما متأسفانه این همسایه‌های ما هستند که برای ما تعیین و تکلیف می‌کنند و این درحالی است که در داخل کشور اوج دغدغه‌ی هنرمندان ما این است که یک غرفه‌ی رایگان بگیرند یا یک نمایشگاهی برگزار کنند و کارهایشان را بفروشند و اصلا فراتر از این فکر نمی‌کنند.»

او به حرف‌هایش اضافه کرد: «اولا ما در حوزه صنایع دستی به جرأت می‌توان گفت تئوریسین نداریم. دوما بچه‌هایی که در حوزه صنایع دستی هستند، مبانی درسی‌ای را مطالعه می‌کنند که از کشورهای دیگر آمده و خیلی از آن‌ها شاخصه‌های لازم را ندارند و اصلا هیچکدام بررسی نکردیم که باید برای صنایع دستی‌مان چه کاری انجام دهیم؟»

حجت‌الله مرادخانی نیز در ادامه صحبت‌های این هنرمند گفت: «وقتی ما از خلاقیت صحبت می‌کنیم و اینکه ما چه مختصاتی در عرصه بین‌المللی داریم، اینکه دیگران از ما جلو زده‌اند یا خیر و اینکه ما کجا هستیم، اول مهم این است که وضعیت شناسی مبتنی بر واقعیات دنیا داشته باشیم. برخی می‌گویند، ایران جزو یکی از سه کشور برتر تولیدکننده صنایع دستی است. چه کسی این را گفته، بر اساس چه مرجعی ما چنین ادعایی می‌کنیم؟ وقتی ما مرجعی نداریم، وقتی سنگ محکی نداریم، هر ادعایی ممکن است. و اگر می‌گوییم در حوزه صنایع دستی ما جزو سه کشور برتر تولیدکننده هستیم، چطوری هست که صادرات صنایع دستی و حضور ما در این حوزه طبق آمارهایی که منتشر شده، فاصله‌ی نجومی میان ما، چین، ترکیه و حتی کشورهای آسیای جنوب شرقی وجود دارد.»

او ادامه داد: «موضع‌گیری‌های ما شاید مبتنی بر اوهام ذهنی ما باشد. این اوهام به دلیل این است که ما از مواجهه با واقعیت و از تحقیق و توسعه درست به دور هستیم. نکته دوم این است که وقتی از خلاقیت صحبت می‌کنیم، ابتدا باید ببینیم آیا بستری برای شکل‌گیری آن در کشورمان داریم؟ در ایران شکل‌گیری خلاقیت و رسیدن آن به نوآوری با چالشی جدی به اسم آموزش و پرورش مواجه است.»

این کارشناس در ادامه تصریح کرد: «خلاقیت قرص نیست. خلاقیت با یک ورکشاپ یک هفته‌ای شکل نمی‌گیرد، بلکه در ذهن شکل می‌گیرد و در گذر زمان پرورش پیدا می‌کند و این پرورش پیش از سنین ابتدایی و در طول دبستان اتفاق می‌افتد. حتی دوران متوسطه تا دبیرستان و حتی قبل از دانشگاه. یعنی ذهن در مواجهه با هنر و زیبایی انقدر انعطاف پیدا کرده که بتواند از منظرهای مختلف این پدیده را ببیند و آن وقت به خروجی‌های گوناگون برسد. شما به ساختار آموزش و پرورش ما نگاه کنید. تقریبا طی ۱۲ سال هیچ ساعتی برای هنر نیست و اگر هم باشد، به شوخی گرفته می‌شود. آن‌وقت چگونه در این حالت که فردی به صرف ۱۳۲ واحد که سر فصل آن اوایل دهه ۶۰ نوشته شده، وارد دانشگاه می‌شود، می‌توانیم انتظار داشته باشیم خلاقیتی شکل بگیرد و خروجی یک هنرمند خلاق باشد و در اکوسیستمی که اثر هنری را می‌خواهد تولید کند، اثربخش باشد؟»

او اضافه کرد: «یکی از مواردی که باعث شده در اکوسیستم تولید در حوزه صنایع دستی یک خلأ بسیار جدی شکل بگیرد، بحث طراحی و شکل‌گیری کانسپت‌هاست. این‌ها مواردی نیستند که بتوان در کوتاه مدت به آن‌ها رسید و در واقع با چالش‌های ذهنی می‌توان به آن پیشینه دست یافت؛ به ابداع. من با نظر آقای حسینی درباره‌ی احیا کردن رشته‌های صنایع دستی موافق هستم و باید بگویم چیزی که فراموش شده شاید اصلا مورد استفاده نبوده پس چه لزومی وجود دارد که آن را احیا کنیم؟»

مرادخانی در ادامه اظهار کرد: «این فرآیند در طول تاریخ همواره بوده و در دوره‌ای شاید برخی هنرها بوده‌اند که چون مورد استفاده نبوده، فراموش شده‌اند و حالا کارهای جدیدی آمده‌اند و اصولا نباید این را به عنوان یک ارزش در نظر بگیریم که احیا کردیم. حالا اینکه چگونه و بر چه مبنایی احیا کردیم نیز خودش محل بحث است که چندان به آن پرداخته نشده است. مادامی که این نقص‌های اکوسیستم تولید برطرف نشده باشند، ما در این حوزه با مشکل مواجه خواهیم بود.»

او درباره‌ی عنصر خلاقیت در این حوزه گفت: «در یک جامعه‌ی ایدئولوژیک نمی‌توان به دلایل مختلف جامعه شناختی انتظار خلق و رشد خلاقیت را داشته باشیم.»

این کارشناس درباره وضعیت حال حاضر این حوزه گفت: «طبق آمارها و گزارش‌هایی که سالانه منتشر می‌شوند، برخلاف ادعاهایی که ما داریم، چندان مختصات این حوزه ایران در عرصه بین‌المللی مختصات پررنگ، قابل اتکا و شفافی نیست. در آخرین گزارش اقتصاد خلاقی که سال ۲۰۱۵ منتشر شد، آمار مربوط به سه سال آخر صادرات صنایع خلاق ایران نقطه صفر بود یعنی آماری منتشر نشده است. در نتیجه ما از کجا می‌خواهیم بدانیم که بهترین هستیم یا بدترین؟»

هیاس حسینی در ادامه صحبت‌های مرادخانی چنین اظهار کرد: «چیزی که همواره به آن اشاره شده، این است که برای داشتن هنر معاصر سه نهاد باید وجود داشته باشد. تاریخ هنر، نهاد موزه و نهاد آکادمیک. ما عین سه مورد را نداریم. نکته بعدی اینکه هر هنری یک موزه‌ای دارد آیا موزه‌های کشور ما واقعا توسط مردم به وجود آمده‌اند؟ خیر. کسی فکر کرده و دوست داشته و این مکان‌ها شکل گرفته‌اند. برای همین مثلا در حوزه فرش کسی حرفی نمی‌زند و حتی یک چالش کوچک نیز ایجاد نمی‌کند. افرادی که در این حوزه هستند، بیشتر درگیر کارگاه خودشان و ساختن کار هستند. با این وضعیت چطور ما از این صحبت می‌کنیم که با دنیا ارتباط برقرار کنیم و درهای کشورمان را به روی سایر کشورها باز کنیم؟ اگر درهای کشور ما به روی دنیا باز شوند، اصلا چیزی از همین یک ذره صنایع دستی هم که وجود دارد، باقی نمی‌ماند.»

سمانه رستمی در ادامه صحبت‌ها درباره‌ی اهمیت خلاقیت در حوزه صنایع دستی گفت: «اساسا هم بحث شناخت و هم بحث آموزش هر دو به قدری مشکل دارند که اصلا ادامه دادن این صحبت‌ها زمانی که زیرساخت مناسبی وجود ندارد، به جایی نمی‌رسد. در قدیم صنایع دستی زندگی روزمره بوده و صنعتگر در گذشته، هم هنرمند بوده و هم خالق. طی دورانی که زندگی عوض شده و تغییر کرده، این دو از هم جدا شده و صنعتگر کسی است که یاد گرفته اتوماتیک چیزی را بسازد و آرتیست کسی است که با خلاقیت طراحی می‌کند.»

او ادامه داد: «اتفاقی که اخیرا متأسفانه افتاده این است که صنعتگران ما فکر می‌کنند آرتیست هستند، در صورتی که کسی هستند که کار صنعتی انجام می‌دهند و چیزی را نسل به نسل از پدران و مادران خود یاد گرفته‌اند و آمده‌اند فقط تکنیکی را اجرا می‌کنند؛ ولی نمایشگاه برگزار می‌کنند و می‌گویند ما هنرمند هستیم. در صورتی که خلاقیت چندانی در کارهایشان وجود ندارد. شناخت مسیر طراحی و خلاقیت موردی است که باید بررسی شود. آیا اصلا زندگی امروز به صنایع دستی احتیاجی دارد؟ یعنی چه لزومی دارد ما اصلا از صنایع دستی استفاده کنیم؟ کاری که من شخصا در حال حاضر انجام می‌دهم، یک نگاه به صنایع دستی برای زندگی امروز است که آمده‌ام کارهایم را خلاصه و مینیمال کردم که بشود در زندگی امروز استفاده کرد؛ در صورتی که افرادی که در حوزه صنایع دستی مشغول به فعالیت هستند و نام خودشان را هنرمند گذاشته‌اند، همان نقشی را که پنج هزار سال پیش طراحی شده با همان رنگ و شکل تکرار می‌کنند و این کار صنعتگری است. چه خلاقیتی برای زندگی امروزی در این کار وجود دارد؟»

این هنرمند همچنین اظهار کرد: «در نمایشگاه‌های صنایع دستی وقتی افراد خرید می‌کنند، عموما این خریدها به گنجینه‌ای می‌رود و از آن نگهداری می‌شود و کسی از آن‌ها در لوازم خانه‌اش استفاده نمی‌کند. چرا ما فقط می‌خواهیم تولید کنیم در صورتی که به درد امروز ما نمی‌خورد؟ من فکر می‌کنم که باید روی این مورد بیشتر کار کرد.»

عینک واقع بینی بزنیم!

اگر قرار بود صنایع دستی کاربردی باشد، نابود شده بود!

علاوه بر بحث خلاقیت، بحث کاربردی بودن تولیدات این حوزه نیز مطرح است. در حالی که چندی پیش وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بر کاربردی شدن تولیدات هنرمندان و فعالان صنایع دستی تأکید کرده بود، اما کارشناسان حاضر در این نشست، عقیده دیگری دارند.
هیاس حسینی در همین راستا چنین اظهار کرد: «اگر قرار بود صنایع دستی کاربردی باشد که اصلا نابود شده بود. ما یک بخشی صنایع دستی داشتیم که تولید محور بوده برای زندگی ولی یک بخش از آن هم فرهنگ محور و نهاد محور بوده است. حالا در دنیای امروز ما نتوانستیم این دو را از یکدیگر جدا کنیم. بله صنایع دستی می‌تواند یک بخش تولید محور داشته باشد و برای آن نمایشگاه برگزار کند، ولی ما نرفتیم سراغ آن بخش نهادی محور. در کشور ما خیلی کم‌ افرادی وجود دارند که به سراغ این بخش رفته باشند. ما در حوزه‌ای که قرار است بینال و فستیوال برگزار کنیم، اصلا هنرورهای ما نمی‌دانند که چه هست و فقط به فکر فروش هستند.»

او ادامه داد: «در ایران نگاهی که به صنایع دستی هست، این است که کاربردی باشد در صورتی که ماشین می‌تواند آن کالا را به بهترین کیفیت تولید کند.»

مرادخانی با اشاره دوباره به لزوم وجود آمارهای دقیق در این حوزه گفت: «نبود یک جزوه یا متنی که بتوان به آن ارجاع داد، این مغلطه‌ها را به وجود آورده است. به نظرم باید این تبیین و تفکیک‌ها وجود داشته باشد که بتوانیم به آن سمت برویم و بتوانیم گرایش‌ها و مبناها را مشخص کنیم. حتی یک سند که مبنا باشد، متأسفانه در این حوزه نداریم. مادامی که شما سنگ محک نداشته باشید، هر اتفاقی رخ می‌دهد.»

حسینی در ادامه با انتقاد از برخی هنرمندان این حوزه گفت: «در حوزه صنایع دستی متأسفانه ما مطالبه‌گری هم نداریم. اگر فاخرترین هنر را فرش بدانیم، در آن حوزه هم ما مطالبه‌گر نداریم. ما هنرمندان مدام به دنبال منافع شخصی خودمان هستیم و این باعث شده تا فاصله‌ای با مطالبه‌گری و کنش‌گری داشته باشیم.»

رستمی که در این زمینه عقیده مشابهی دارد در همین راستا گفت: «وقتی فردی از سنین پایین‌تر و در مدرسه چیزی درباره‌ی مطالبه‌گری به او آموزش داده نشده است، رخ دادن چنین اتفاقی دور از ذهن نیز به نظر نمی‌رسد.»

مرادخانی نیز با انتقاد از هنرمندان این حوزه گفت: «معضلات ساختارهای دولتی و غیردولتی صنایع دستی خیلی عمیق‌تر از این حرف‌ها است که ما بخواهیم محدودش کنیم به بحث بیمه. ولی شما با هر کسی که مصاحبه کنید، غیر از بیمه آیا مطالبه دیگری دارد؟»

صنایع دستی اصلا مشکل فروش ندارد

در ادامه این نشست همچنین موضوع مشکلات مربوط به فروش صنایع دستی نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت. هیاس حسینی در همین راستا گفت: «در ایران خیلی خوب صنایع دستی می‌خرند و انقدری که در ایران توسط ایرانی‌ها خریداری می‌شود، توسط خارجی‌ها این خرید انجام نمی‌شود. شما باید خودتان را بکشید تا بتوانید به یک آلمانی صنایع دستی بفروشید.»

مرادخانی نیز با اشاره به این نکته که صنایع دستی مشکل فروش ندارد، گفت: «این استدلال که گفته می‌شود مشکل صنایع دستی فروش است، اصلا درست نیست. صنایع دستی اصلا مشکل فروش ندارد. مشکل اصلی صنایع دستی تولید و فرایند تولید محسوب می‌شود که بحث مفصلی است.»

او ادامه داد: «چیزی که اغلب بر سر زبان فعالان این حوزه است، مشکل فروش است. من به دلایل مختلفی می‌گویم صنایع دستی مشکل فروش ندارد، چون من مثال‌های زیادی دارم که کار خوب تولید می‌کنند و می‌فروشند. صنایع دستی به شدت مشکل تولید دارد. تولید به این معنی که فرایندی است که از شکل‌گیری اولیه تا ارائه محصول مشکل دارد. خیلی گلیم‌هایی را شما خریداری می‌کنید که تمام نشده هستند و یک دفعه کلی پرز پس می‌دهند. پس از پایان تولید بحث بسته بندی نیز اهمیت دارد که باز هم جزو فرایند تولید است که آن هم مشکل دارد.»

حسینی نیز با انتقاد از آموزش در دانشگاه‌ها گفت: «صنایع دستی باکیفیت مشکل فروش ندارد. در تمام دانشگاه‌ها کسی که می‌رود پزشکی می‌خواند در نهایت به عنوان یک پزشک بیرون می‌آید، اما کمتر کسی از رشته‌های هنری به عنوان هنرمند از دانشگاه خارج می‌شود.»

رستمی نیز با تأیید وجود مشکلاتی در حوزه تولید، گفت: «اصلا قبل از بسته‌بندی نیز مشکلات زیادی وجود دارد. من در بحث سوزن دوزی بارها به فعالان این حوزه تأکید کرده‌ام که چرا از نخ کاموایی استفاده می‌کنید؟ اما پاسخی که دریافت کردم این بوده که نخ نیست و همین است که هست! اصلا حاضر نیستند دنبالش بروند. در حال حاضر صنعت‌گران شهرهای مرزی حاضر نیستند که کار کنند. مدام می‌گویند کار نیست ولی حاضر هم نیستند کار کنند. برای اینکه همسرهایشان می‌روند و راه‌های دیگر یک شبه ۱۰ میلیون تومان پول می‌گیرند خب چرا باید برای من کار کنند که این پول را در مدت زمان طولانی‌تری به دست بیاورند. مشکلات صنایع دستی ریشه‌های عجیب و غریبی دارد. البته صنعتگر بخش فاخر قضیه‌اش با تولیداتی که به صورت فله‌ای تولید می‌شود فرق دارد و اگر می‌گوییم کارهای بدون کیفیت تولید می‌شود، منظورمان بخش صنایع دستی فاخر نیست.»

عینک واقع بینی بزنیم!

وقتی نسبت به وضعیت واقعی شان آگاهی ندارند، نقدشان می‌شود بیمه!

یکی از مواردی که در این نشست مورد توجه و تأیید هر سه کارشناس و هنرمند بود، لزوم وجود کنشگر و مطالبه‌گر در حوزه صنایع دستی است. مرادخانی در همین راستا گفت: «کنشگری مسأله مهمی است. الان شما یک سرچ کنید. چند نفر اطلاع دارند که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ تخصیص‌ها به چه صورتی است. چند نفر اطلاع دارند که در برنامه ششم، پنج ساله که امسال تمام می‌شود، اصلا صنایع دستی در چند ماده ذکر شده و برای چه؟»

او ادامه داد: «بحث بر سر این است که وقتی کنشگران حوزه صنایع دستی نسبت به وضعیت واقعی حوزه خودشان آگاهی ندارند، نقدشان می‌شود بیمه. در نتیجه در بودجه ۱۴۰۱ وقتی ۵۱ درصد به میراث فرهنگی تعلق می‌گیرد، ۳۳ درصد به گردشگری و فقط ۱۱ درصد به صنایع دستی، کسی از این وضعیت انتقادی نمی‌کند! چرا باید اینگونه باشد؟ در دو دهه گذشته چه کسی مسئول صنایع دستی بوده که سر از این کار درآورد؟ و در ۱۰ سال آینده هم این اتفاق رخ می‌دهد.»

این کارشناس در ادامه اظهار کرد: «این حوزه به دلیل اینکه کنشگرانی ندارد که مبتنی بر آگاهی عمل کنند و وقتی اعتراضی صورت نمی‌گیرد، کدام مشکل حل می‌شود؟
آبان سال ۹۸ وقتی آمدند تا لایحه قانون مالیات مستقیم را بازنویسی کنند، اتفاقی که افتاد این بود که به آمارهای فروش و صادراتی که منتشر شده بود و رقم‌های خوبی را نشان می‌داد، نگاه کردند. و مقرر کردند که فعالان این حوزه نیز باید مالیات پرداخت کنند. چرا آن زمان از دیوار صدا درآمد، اما از یک هنرمند صدای اعتراضی بلند نشد؟»

او اضافه کرد: «در این کشور این حوزه فراموش شده است. سند توسعه فناوری های نرم و صنایع فرهنگی توسط آقای روحانی ابلاغ شده بود اما در آن هیچ اشاره‌ای به میراث فرهنگی و صنایع دستی نشده بود! وقتی صنایع دستی در اسناد بالادستی اولویتی ندارد، طبیعتا کسی هم که مدیریت می‌کند، فقط عدد می‌سازد.»

هیاس حسینی نیز در این راستا گفت: «هنرمند باید به سیاست‌های کلان حوزه صنایع دستی نگاه داشته باشد و براساس آن مطالبه کند.»

او ادامه داد: «ما می‌توانیم امیدوار باشیم که چند سال آینده دانش‌ها رشد پیدا کنند تا بالاخره در این حوزه یک کنش‌گر داشته باشیم که مطالبه‌گری بلد باشد. گروهی که علاوه بر مسائل کارگاهی خودش، مسائل بیرون کارگاه نیز برایش اهمیت داشته باشد. در حال حاضر خیلی انگشت شمار هستند کسانی که مسائل بیرون کارگاه برایشان اهمیت داشته باشد. مسیر ما اگر به خطا دارد می رود، می‌توان با کنشگری جلوی آن را گرفت.»

بحث ارتباط با کشورهای دیگر در زمینه صنایع دستی یکی از مواردی است که این روزها درباره قطر شنیده می‌شود. ترکیه نیز یکی از کشورهایی محسوب می‌شود که در گذشته از چنین برنامه‌ای استفاده کرده است. رستمی در پاسخ به این سوال که آیا کشور ما نیز قابلیت چنین همکاری‌هایی را دارد یا خیر؟ گفت: «از آن جهت که ایران در حوزه سیاسی مشکلات عدیده‌ای دارد، این تفکر که بخواهیم از کشورهای دیگر کمک بگیریم، یک طرز فکر رویایی محسوب می‌شود. در اغلب مواقع کسی که در وزارتخانه به عنوان وزیر فعالیت می‌کند، ناگهان تمام تمرکزش روی گردشگری قرار می‌گیرد و دو مورد دیگر را فراموش می‌کند. برای مسئولان این معنی ندارد که گردشگری در ایران، بدون میراث فرهنگی و صنایع دستی اصلا معنی ندارد!»

مرادخانی نیز در همین راستا گفت: «ترکیه اگر توانسته بفروشد، فقط بخاطر کیفیت صنایع دستی‌اش نیست. ترکیه زمانی با تولید سریال‌های فراوان و پخش آن در شبکه‌های اسپانیا توانست در طول یک سال میلادی حدود ۴۰ درصد فروش مبلمان ترکیه را در بازار اسپانیا بالا ببرد. الان تبلیغات دنیا دیگر حالت برون‌گرا ندارد، بلکه درونگرا شده است و درونگرا اتفاقی است که در قالب فیلم و سریال رخ می‌دهد. یکی دیگر از تجربیات موفق در این زمینه به کشور کره جنوبی تعلق دارد. کره جنوبی با سریال‌ها و موسیقی پاپ‌اش ذهن تمام مردم دنیا را به خود مشغول کرده و به واسطه اینکه یک بازار مستعد در ناخودآگاه جمعی مردم دنیا ایجاد کرده، تمام محصولات فرهنگی و صنعتی‌اش را به راحتی به فروش می‌رساند.»

او متذکر شد: «ما الان در مدخل نگارش برنامه هفتم، پنج سال توسعه هستیم. یعنی اینکه روند پنج ساله آینده مدیریت کشور، تخصیص اعتبارات، توسعه و سایر موارد دارد انجام می‌شود و الان باید چانه زنی کرد تا بتوان در آینده درو کرد. اگر در این برنامه هم اسمی از صنایع دستی نباشد، باز هم همین مشکلات تکرار خواهند شد.»

این کارشناس همچنین اظهار کرد: «ما در صنایع دستی سند بالادستی نداریم و به این دلیل است که هر کسی هر کاری دلش می‌خواهد انجام می‌دهد. باید یک سند بالادستی در این حوزه داشته باشیم که مبنای حرکت قرار بگیرد.»

رستمی نیز با اشاره به لزوم وجود کارشناسان مجرب برای بهتر کردن وضع این حوزه گفت: «تا زمانی که اجازه ندهند افرادی که باید، درباره برنامه‌ها نظر دهند، شرایط به همین صورت باقی خواهد ماند. برای مثال اکسپو دوبی سال ۲۰۰۹ اعلام شده بود اما ما عادت کرده‌ایم که یک شب مانده، تازه برنامه‌ریزی انجام دهیم.»

صنعتگرانی که توهم هنرمندی دارند

او ادامه داد: «تا مسیر درست نشود، هیچ چیزی اصلاح نمی‌شود. وزارت میراث فرهنگی به یکسری از افراد صنعتگر درجه هنری داده و این موضوع باعث شده تا توهم هنرمند بودن به ذهن این افراد راه پیدا کند. در نگاه این افراد ما صرفا یکسری افراد پولدار در تهران هستیم که کارهای آنها را فقط باید به فروش برسانیم.»

هیاس حسینی در ادامه اظهار کرد: «ما اصلا نمی‌گوییم اگر صنایع دستی را الان به ما بدهند، آن را به هوا خواهیم رساند؛ اما اگر این حوزه را به دست افرادی که آن را می شناسند و مطالعه کرده‌اند، بسپارند مسیر کم هزینه‌تر و با خطای کمتری طی خواهد شد.»
 

عینک واقع بینی بزنیم!

پیشنهادهایی برای معاون جدید

در انتهای این نشست هر یک از کارشناسان و هنرمندان پیشنهادهای کارشناسانه خود را به معاون صنایع دستی جدید ارائه دادند. مرادخانی در همین راستا چنین پیشنهاد داد: «ما در آستانه تدوین احکام برنامه هفتم، پنج‌ساله توسعه هستیم. با توجه به جایگاه کم‌رنگی که صنایع دستی در برنامه ششم داشت و تنها در دو ماده به آن اشاره شده بود، اگر معاونت صنایع دستی بتواند از طریق سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی رایزنی کند و احکامی را در برنامه هفتم توسعه جای دهد که به کمک این احکام بشود اسناد بالا دستی را در برنامه هفتم توسعه قرار داد، می‌توان خیلی از مشکلات را از طریق ساختار دولتی حل کرد. وی ادامه داد: تدوین و نگارش سند توسعه صنایع دستی هم به نظر من یک خلأ بسیار جدی است چون این حوزه در اسناد بالادستی کشور ما چندان جایی ندارد و حضور در آن حوزه حداقل می‌تواند مبناهایی را ایجاد کند که هم قانونگذار و هم نهاد اجرایی با ارجاع به آنها سهم‌خواهی بیشتری برای این حوزه داشته باشد. مشکلاتی که در لایجه بودجه و تخصیص اعتبارات به سه حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داده شده، در بودجه ۱۴۰۱ را بتوانند حداقل یک وضعیت متعادل ایجاد کنند. چرا صنایع دستی فقط باید ۱۱ درصد دریافت کند؟ به نظر می رسد برای برطرف کردن چالش ها در تخصیص بودجه به صنایع دستی بیشتر توجه نشان داده شود تا دستشان برای اجرای پروسه های کاری بازتر باشد. به هیچ کدام از آمارهای قبلی همچنین نباید توجه کرد و باید یک نگاه واقع بینانه داشته باشیم وگرنه در دور باطلی که قبلی‌ها قرار گرفته‌اند، می افتیم و دیگر نمی توان به راحتی از آن خارج شد.»

رستمی نیز گفت: «یک مشکل جدی ای که در وزارت خانه وجود دارد، بحث اجرا است. قانون وجود دارد، اما چیزی که افراد را ملزم به اجرای آن کند و افرادی که بر آن نظارت داشته باشند، به نظر می رسد که وجود ندارد. افرادی که صرفا منتظر هستند تا ساعت کاری شان تمام شود و بروند، مجری قانون نیستند و از آدم هایی باید بخواهند همراهی کنند که بتوانند در این حوزه کمک کنند و نظر کارشناسی داشته باشند. باید بپذیریم ایراداتمان کجاست، بررسی کنیم و واقعی به این موضوع نگاه کنیم و ایرادات را برطرف کنیم. این امر در مدت زمان کوتاهی اتفاق نمی افتد و اگر واقعا می خواهیم پیشرفتی در حوزه صنایع دستی داشته باشیم، از همین امروز باید واقع بینانه به مسائل نگاه کنیم و مشخص کنیم که افراد در حوزه خودشان چقدر دانش دارند و بر این اساس طبقه بندی کنند؛ در غیر این صورت ما نتیجه‌ای نمی گیریم.»

حسینی نیز پیشنهادی به این شرح ارائه داد: «فرهنگ، رشدِ بسیار ضعیف و لاکپشتی‌ دارد و نمی توان خیلی معجزه کرد. حداقل انتظاری که من دارم این است که افرادی را به عنوان مشاور انتخاب کنند که این مسیر را بتوانند راهبردی پیش ببرند و راه حل هایی ارائه کنند که واقعا شدنی است و با مشورت کارشناسانی باشد که این حوزه را به خوبی می شناسند.

او با تأیید حرف های رستمی گفت: از یک سازمان فرسوده و پیر نمی توان خیلی انتظاری داشت. برای اینکه برنامه‌ای نوشته شود ابتدا نیاز به یکسری کارشناس داریم. پیشنهادی که من دارم، این است که معاون صنایع دستی با توجه به رزومه‌ای که دارد، حداقل از افراد کارشناس در این حوزه استفاده کنند.»

عینک واقع بینی بزنیم!

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا