به دنبال یافتن گفت وگویی مفصل از او تمام اینترنت را جستجو می کنیم اما مطلب قابل توجهی خصوصا در سال های اخیر پیدا نمی شود. پس سراغ یافتن حرف و کلامی از او می رویم، اما باز هم به موارد اندکی برخورد می کنیم. این است مسلک بزرگانی از نسل طلایی سرور پاک نشان: «کم گوی و گزیده گوی چون دُر»!
به گزارش روزهای طلایی، سرور پاک نشان حرف هایش را خطاب به مردم با آن صدای مخملی و تاثیرگذارش، اغلب روی آنتن می گفت. او همیشه از رادیو به عنوان زندگی یاد می کرد. رادیو جولانگاه هنرنمایی اش بود و اینچنین همه را شیفته کلامش می کرد؛ بی آنکه در این سال ها به نمایش تصویرش کوچکترین چشم داشتی داشته باشد. پاک نشان از طرفداران پر و پا قرص تفکیک مرزها میان رادیو و تلویزیون بود.
برای همین است که همسرش ـ نصرت الله علیمی ـ این روزها پیام پاک نشان را به جوانان علاقمند به گویندگی اینگونه یادآور می شود: «او با حضور همزمان در رادیو و تلویزیون موافق نبود.»
علیمی نقل قول می کند، «سرور پاک نشان معتقد بود یک گوینده باید راهش را انتخاب کند و ببیند در تلویزیون یا رادیو موفقتر است و در حوزهای که به نظرش موفقتر است کار کند.»
پس گوینده باید انتخاب کند!؛ این بود نگاهِ قاطع صدای ماندگارِ هنر ایران و تا پایان عمر مثل رادیو به این نگرش هم وفادار ماند. می گفت: «تلویزیون همیشه برای خیلی از افراد وسیله جذابی است، اما من شخصا هیچ علاقهای نداشتم در تلویزیون کار کنم و معتقدم گوینده رادیو همیشه باید چهره ناشناختهای داشته باشد تا کلامش نافذتر باشد.»
بر «استتار گویندگان رادیو» پافشاری داشت؛ نگاهی که در مقطعی (دهه ۸۰) توسط مدیران ارشد صدا هم به جد دنبال شد و انصافا هم توانست به فضای رادیو رنگ و بویی متفاوت از این روزها بدهد. اما در ادامه، این نگاه نتوانست چندان دوام بیاورد و دستمزدهای پایین عوامل رادیو از یک طرف و توجه بیشتر صداوسیما و مخاطب، به تولیدات رسانه ی پر زرق و برقی مانند تلویزیون، نتوانست این باور را سد محکمی کند در مقابل آرزوها و بلندپروازی های جوانانِ مستعد و البته جویای نام و رفاه.
پاک نشان هیچگاه به تلویزیون نرفت، چون فکر میکرد باور مخاطبانش را به هم میریزد؛ البته می گفت: «اگر گویندهای تشخیص دهد حضور در تلویزیون برایش بهتر است این کار را انجام دهد، ولی خیلی از گویندهها بعد از حضور در تلویزیون به رادیو برگشتهاند.»
آخرین گفته های این هنرمند به سال ۱۴۰۰ برمی گردد. زمانی که در برنامه «جشن ارمغان» ـ مراسمی که اردیبهشت ماه هر سال به همت جمعی از مدیران و هنرمندان سابق رادیو به صورت خصوصی برگزار می شود ـ به صورت مجازی در جشن تولد رادیو حاضر شد.
پاک نشان که همانند رادیو متولد اردیبهشت ماه است، پنج سال پس از آغاز کارش در رادیو گرگان، از سال ۱۳۴۷ به تهران آمد و پس از آزمون و انجام مصاحبه توسط استاد سجادی، از بین ۱۰۰ نفر برای گویندگی انتخاب شد.
او در ادامه با گویندگی در برنامه های «گلها»، «آیینه جادو»، «تعاون توسعه»، «سرود روشنی»، «فرهنگ و مردم»، «خانواده»، «علم و زندگی» و بسیاری برنامه های دیگر به نامی شناخته شده در عرصه صدا بدل شد.
اما در ادامه جستجوها و از لابه لای مصاحبه های این هنرمند با روزهای طلایی، به جمله ای کلیدی می رسیم که سال ۸۵ بیان شده است:
«اگر تک تک ما که در این رسانه (رادیو) کاری را به عهده داریم ـ چه از طریق نویسندگی و تهیهکنندگی و از همه مهمتر گویندگی ـ بدانیم، رادیو برای بیشتر مردم یک الگو و مرجع حساب میشود، بیشتر در کارمان دقت میکنیم.»
و در تاکید بر این جمله خاطره ای را نقل کرده است:
«از وقتی بچه بودم در بحثهای مختلف میشنیدم بزرگترها میگویند: «این را رادیو گفت… خودم شنیدم.»
پاک نشان یک سال قبل ابراز امیدواری کرده بود که سالِ آینده کرونا ریشه کن شده باشد تا بتوانند جشن رادیو را دوباره به صورت حضوری برگزار کنند.
آرزوی سرور پاک نشان این روزها به نظر می رسد رنگ تحقق به خود گرفته است، اما حالا که کرونا فروکش کرده و گوینده ها می توانند پس از سال ها حبس صدا در پشت ماسک ها، بار دیگر در استودیوها نفسی به راحتی بکشند، دیگر استاد مسلم صدا نیست تا کلامشان را بشنود و به نسل ادامه دهنده راهش افتخار کند.
اهالی رادیو و شنوندگان این رسانه گرم، پنجشنبه ـ ۲۶ خرداد ماه ـ برای همیشه سَرور صدا را از دست دادند و در غمی فرو رفتند که به این سادگی ها التیام پذیر نیست و شاید به این زودی ها هم جبران نشود.
در پایان نمونه صدای این هنرمند را در گفت وگویی با برنامه رادیو صبا می شنوید:
انتهای پیام